پيام
+
*امام صادق:*
شروع مىكنم اى مفضّل (از شگفتيهاي عالم) به ياد كردن خلقت انسان پس عبرتگير ازآن.اول عبرتها تدبيرى است كه حق تعالى در جنين مىفرمايد: دررحم درحالى كه او محجوب است در سه ظلمت:
تاريكى شكم
تاريكى رحم
تاريكى بچهدان
در هنگامى كه او را چاره نيست در طلب غذائى ونه در دفع اذيتى وبلائى،و نه درجلب منفعتى، ونه دردفع مضرّتى، پس جارى مىشود به سوى او از خون حيض آن مقدار كه غذاى او شود (ادامه..

عينک
95/1/18
ابوعلي (معارف اسلام)
چنانچه آب غذا مىباشد براى نباتات. و پيوسته اين غذا به او مىرسد تا خلقش تمام مىشود و بدنش مستحكم مىشود، و پوستش قوت مباشرت هوا به هم رساند، و از سردى و گرمى متضرّر نشود، و ديدهاش تاب ديدن روشنائى به هم رساند، چون چنين شد مادرش را درد زائيدن از جا بر مىآورد و او را بىتاب مىكند تا از او متولد مىشود
ابوعلي (معارف اسلام)
چون از تنگناي رحم به وسعتگاه جهان در آمد و به نوع ديگر از غذا محتاج شد، مدبّر حقيقى همان خون كثيف را كه در رحم، غذاى او بود به شير لطف مبدل مىگرداند، و كسوت گلگون خون را از او كنده، لباس سفيد شير را بر او مىپوشاند و مزه و رنگ و صفاتش متبدّل مىشود زيرا كه در اين حالت اين غذا براى بدن او از غذاى سابق موافقتر است. و در همان ساعت كه به اين نوع از غذا محتاج مىشود به حكم حكيم قدير غذاى شير براى او
ابوعلي (معارف اسلام)
مهيّا باشد و چون نشو و نما كرد و بزرگتر و قويتر شد و محتاج شد به غذائى كه در آن صلابتى باشد تا بدنش محكم شود و اعضايش قوت گيرد، مىروياند از براى او آسياهاى خردكننده از دندانهاى تيز كه بخايد غذاهاى صلب را و نرم كند كه آسان باشد بر او فرو بردن آنها و بر اين احوال نمو مىكند تا به حدّ بلوغ مىرسد.
ابوعلي (معارف اسلام)
عبرت گير اى مفضل! در اين انواع تدبير كه عليم قدير در اين احوال مختلفه براى ايشان به عمل مىآورد آيا ممكن است كه اينها بىمدبّرى به عمل آيد، اگر خون در رحم به جنين نمىرسيد خشك مىشد مانند گياهى كه از بىآبى خشك شود. و اگر در هنگام كمال او درد زائيدن او را از رحم تنك بيرون نمىكرد، هميشه در رحم مانند زنده كه در گور باشد مىماند. و اگر بعد از ولادت، شير ازبراى او به هم نمىرسيد، يا از گرسنگى مي ميرد
ابوعلي (معارف اسلام)
يا غذائى مىخورد كه ملايم بدن او نباشد و بدنش به آن اصلاح نيابد. و اگر هنگام احتياج به غذاى غليظ، دندان براى او نمىروئيد، خوردن غذا او را ممكن نبود و فرو بردن او را دشوار بود و اگر آن شير هميشه غذاى او مىبود، بدنش محكم نمىشد و اعمال شاقه از او به عمل نمىآمد.
و ايضا بايست مادر هميشه مشغول تربيت او باشد و از تربيت ساير اولاد بازماند.