علّت عظمت و کرامت شیعه
بارى باید دید چرا شیعه این قدر عظمت دارد و رسول- وحى و امین سرّ خدا تا این حدّ آنها را ستوده است؟ در میان خلائق چه علّت دارد که آنها بدون حساب داخل در بهشت روند، چرا فقط و فقط آنها فائز و رستگارانند؟ به چه مناسبت پیامبر اکرم که خاتم النّبیّین و سیّد المرسلین است دست خود را به کعبه زده و سوگند به خدا یاد مىکند و به اصحاب خود گوشزد مىکند که شیعیان على تنها رستگارند؟. این همه درجات اخروى از شفاعت و کوثر و تسنیم و بهشت و رضاى خدا و خلود و طراوت و شادابى چرا تنها براى آنهاست؟
در روایات بسیارى صفات شیعه و اخلاق آنها و اعمال آنها از مروّت و انصاف و صدق و ایثار و صبر و استقامت و صفا و خلوص و عبادت و جهاد و صیام و صدقه و اعتقاد راستین به خدا و دستورات خدا بیان شده است. و اینها صفاتى است که در مولاى آنها حضرت امیر المؤمنین است. آنها حساب خود را در دنیا پس دادهاند، و در برابر مشکلات و ناملایمات صبر و تحمّل نموده، عفّت زبان و عفّت قلم و عفّت بطن و فرج داشته، از معاصى اجتناب کرده، بلکه با عبودیّت در مقابل حضرت معبود زنگار دل خود را جلا زده و بالأخره زدوده و انوار الهى در دلشان تابش کرده است. شیعیان افرادى هستند که در مکتب مولا امیر المؤمنین علیه السّلام درس عمل خواندهاند و تمام کریوهها و عقبات عالم برزخ و قبر و سؤال منکر و نکیر و حشر و عرض و حساب و سؤال و صراط و میزان را طىّ نموده، و در همین دنیا کلام مولایشان که فرمود:
الدُّنْیا قُلُوبَکُمْ قَبْلَوَ اخْرِجُوا مِنَ انْ تُخْرَجَ مِنْها ابْدانُکُمْ. «نهج البلاغة» باب خطب ص 418. «دلهاى خود را از دنیا خارج کنید قبل از آنکه بدنهایتان از دنیا خارج گردد» در دلشان نشسته است.
و البتّه همانطور که بهشت جا و منزل پاکان است، باید منزلگه و مقام آنان بوده باشد. آنها در راه و روش امیر المؤمنین که تسلیم محض در مقابل اوامر و دستورات خداست تسلیم بوده، چون و چرا نمىکردند، و اوامر پیغمبر را گرچه در مراحل سخت و نقاط حسّاس و باریک پیروى مىنمودند، و تمام آیات قرآنیّه و بیانات رسول اکرم را درباره امیر المؤمنین و اهل بیت و در سایر مسائل قبول داشتند، و به دنبال این خلوص فکرى و علمى، در عالم خارج همان عقیده خود را اعمال و از خودسرى و استکبار مصون بودند، این است مقام شیعه که نمونه کامل مقام انسانیّت و میوه رسیده عالم وجود و نوگل نورسته در باغ وجدان و حمیّت و انصاف است.
در مقابل آنان افرادى هستند که اوّلًا دستورات رسول الله را لازم الاجراء نمىدانستند و پیغمبر را در مواقع حسّاس تنها مىگذاردند نه در عبادت و بندگى خضوع و خشوعى، نه در ایثار و فداکارى قدمى، و نه در جهاد و صبر و تحمّل در شدائد خود را مهیّا، و نه صدق در گفتار، و نه خلوص در عبادت، و نه عشق و شور لقاى خدا در سر. و ثانیاً در مقام عمل، سنگین و سخت، با دلهاى قسىّ و نفوس سرکش و متمرّد از پذیرائى حقّ هر روز و هر ساعت رسول خدا را به علّت تلوّن و تردید در مشکلاتى واقع مىساختند، آنها اهل جهنّم، و البتّه خلود مقام و محلّ آنان است. آنها در این دنیا نفوس شریره خود را مخلّد در صفات و ملکات زشت نمودند، باید در آن عالم که عالم بروز و ظهور است مخلّد باشند. لذا تقسیم شیعه و غیر شیعه در زمان رسول خدا یک امر قهرى بوده است، شیعه صفّى بود که مطیع و فرمانبردار، و آنان متمرّد و جسور.
امام شناسى، ج3، ص:73الی75
موضوع مطلب :