سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
►▌ علوم و معارف اسلامی ▌ ◄
 
 

 

تعریف اخلاق

اخلاق جمع خلق است، و خلق را مرحوم نراقى این گونه تعریف کرده است: «قدرت و توانایى روح انسانى که باعث شود کارها را به آسانى و بدون فکر و تأمل انجام دهد». راغب گوید: «ریشه خُلق و خَلق یکى است ... با این تفاوت که خُلق مربوط به نیروهایى است که با بصیرت شناخته مى‏شوند، و خَلق مربوط به شکل و چگونگى ظاهرى و صورتهایى است که با چشم دریافت مى‏شوند. گاهى نیز خلق از ماده «خلاقه» به معنى نرمى و صاف بودن است. بنا بر این هر چه را انسان با عادت و تمرین بدست آورد و انجام دادن آن براى او آسان باشد آن را خلق مى‏نامند. نتیجه آنکه: گاهى خلق حالتى در نفس است که سبب مى‏شود کارهایى را بدون فکر انجام دهند و گاهى نیز اسم است براى فعلى که از انسان صادر مى‏شود» «1». از تعریف‏هاى گذشته بدست آمد که اخلاق ملکه یا حالتى است که در نفس انسانى رسوخ کرده و باعث مى‏شود که اعمال بدون فکر و تأمل از او سر بزنند. پس هر عمل خیرى که با اندیشه و درنگ در عاقبت آن کار انجام شود فضیلت اخلاقى نیست بلکه یک حالت اخلاقى است. شخص اخلاقى کسى است که چنان کارهاى خیر و نیک، عادت او شده که بدون فکر و تأمل از او صادر مى‏شوند. مثلا کسى غوّاص یا شناگر است که بدون تأمل، داخل آب شده و مشغول شنا گردد، اما کسى که ابتدا مدتى به ارزیابى آب و تأمل در آن پرداخته‏ سپس با احتیاط وارد آب مى‏شود غوّاص نیست. مسائل اخلاقى نیز این گونه‏اند که اگر کسى عادت به فضائل اخلاقى کرده به طورى که بدون تأمل به انجام آنها مى‏پردازد او داراى ملکه فضائل اخلاقى است. اما کسى که ابتدا مقدارى فکر مى‏کند و پس از تأمل به این نتیجه مى‏رسد که با عفت باشد یا به عدالت عمل کند او داراى ملکه عدالت نبوده و از نظر اخلاقى نمى‏توان او را صاحب فضائل اخلاقى نامید.

الآداب الدینیة للخزانة المعینیة با ترجمه عابدى، ص: 194 و 195

 




موضوع مطلب : اخلاقیات

ارسال شده در تاریخ : شنبه 91 فروردین 26 :: 11:26 صبح :: توسط : ابوعلی

چرا دعاى ما مستجاب نمى‏شود؟؟!!

در رابطه با این موضوع چند روایت در اختیار دوستان قرار می دهم

1- محمّد بن یعقوب کلینى در «کافى» از حضرت امام صادق علیه السّلام حدیث مى‏کند که:

إنّه قیل له فى قوله سبحانه: ادْعُونى أَسْتَجِبْ لَکُم نَدعُوهُ و لا نَرَى إجابَة. قالَ: أفَتَرَى اللهَ عَزّوجَلَّ، أ خلَفَ وَعدَهُ؟ قیل [قُلتُ‏]: لا! قالَ: فَمِمَّ ذَلِکَ؟ قال [قُلتُ‏] لا أدرِى! قالَ: لَکِنِّى اخبِرُکَ: مَن أطاعَ اللهَ عَزّوجَلَّ فیما أمَرَهُ ثُمَّ دَعاهُ مِن جِهَة الدُّعاءِ أجابَهُ. قیل [قُلتُ‏]: و ما جِهَة الدُّعاءِ؟ قالَ: تَبدَا و تَحمَدُ اللهَ و تَذکُرُ نِعَمَهُ عِندَکَ، ثُمَّ تَشکُرُهُ، ثُمَّ تُصَلِّى عَلَى النَّبِىِّ صلى الله علیه و آله، ثُمَّ تَذکُرُ ذُنُوبَکَ فَتُقِرُّ بِها، ثُمَّ تَستَعِیذُ مِنها؛ فَهَذا جِهَة الدُّعاء.

از امام صادق علیه السّلام سؤال شد راجع به آیه (ادْعُونى أَسْتَجِبْ لَکُم) چرا دعاى ما اجابت نمى‏شود، فرمودند: این طور گمان مى‏کنى که خداى تعالى وعده خود را انجام نمى‏دهد؟ گفته شد: خیر، فرمود: پس علّت چیست؟ گفته شد: نمى‏دانم. فرمود: امّا من به تو خبر مى‏دهم. کسى که از خدا اطاعت کند و خدا را بخواند، با کیفیّت مخصوص دعا، خداوند اجابت خواهد کرد. گفته شد: آن کیفیّت چیست؟ فرمود: اوّل حمد خدا را بجاى مى‏آورى و نعمت‏هاى او را بر خود در نظر مى‏آورى آنگاه خدا را بر این نعمت‏ها شکر مى‏کنى، سپس بر پیامبرش صلوات مى‏فرستى، آنگاه گناهانت را در نظر مى‏آورى و اقرار بر آنها مى‏کنى و سپس به خدا پناه مى‏برى و این است کیفیّت دعا کردن‏

2-رُوِىَ إنَّ الصّادِقَ عَلَیهِ السَّلامُ قَرَأ: (أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ) فَسُئِلَ: ما لَنا نَدْعُوهُ و لا یُستَجابُ لَنا؟ فَقالَ: لأنَّکُم تَدعونَ مَن لا تَعرِفونَ، و تَسألونَ ما لا تَفهَمونَ! فَالإضطِرارُ عَینُ الدِّینِ؛ و کَثْرَة الدُّعاءِ مَعَ العَمَى عَنِ اللهِ مِن عَلامَة الخِذلانِ. مَن لَم یَشهَدْ ذِلَّة نَفسِهِ و قَلبِهِ و سِرِّهِ تَحتَ قُدرَة اللهِ حَکَمَ عَلَى اللهِ بِالسُّؤالِ و ظَنَّ أنَّ سُؤالَهُ دُعاءٌ؛ و الحُکمُ عَلَى اللهِ مِنَ الجُرأة عَلَى اللهِ.

از امام صادق علیه السّلام نقل شده است که این آیه را قرائت کردند، سپس از ایشان سؤال شد چه شده است که دعاى ما اجابت نمى‏شود؟ حضرت فرمودند: زیرا شما درخواست مى‏کنید از کسى که او را نمى‏شناسید و چیزى را طلب مى‏کنید که نمى‏فهمید. پس اضطرار عین دیانت است و زیادى دعاء با جهل به خداى تعالى از نشانه‏هاى بى‏سعادتى است. کسى که پستى و ذلّت خود و قلب و سرّش را در تحت قدرت خدا نبیند از خدا درخواست بى‏جا و بى‏موقع مى‏کند و تصوّر مى‏کند که این درخواست دعا مى‏باشد و تحکّم کردن بر خدا تجرّى و جسارت بر خدا تلقّى مى‏شود

3- و از قمّى حدیث مى‏کند از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام:

إنّه قِیلَ لَه: إنّ اللهَ تَعالَى یَقولُ: ادْعُونى أَسْتَجِبْ لَکُم و إنّا نَدعُوه فَلا یُستَجابُ لَنا؟ قالَ: لأنَّکُم لا تَوفُونَ بِعَهدِ اللهِ! و إنَّ اللهَ یَقولُ: أَوْفُوا بِعَهْدى أُوفِ‏ بِعَهْدِکُم؛ و اللهِ لَو وَفَیتُم لِلَّهِ لَوَفَى [اللهُ‏] لَکُم‏

از امام صادق علیه السّلام سؤال شد خداى تعالى مى‏گوید: (ادْعُونى أَسْتَجِبْ لَکُم) مرا بخوانید تا اجابت کنم، درحالیکه ما او را مى‏خوانیم ولى اجابت نمى‏کند. حضرت فرمودند: زیرا شما به عهد خود با خدا وفا ننموده‏اید. درحالیکه خدا مى‏گوید: شما به عهد و پیمان با من وفا کنید من به عهد با شما وفا خواهم کرد. قسم به خدا اگر شما وفا مى‏کردید او هم وفا مى‏کرد

4- و همچنین از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده‏اند که:

إذا أرادَ أحَدُکُم أن لا یَسألَ رَبَّهُ شَیئًا إلّا أعطاهُ فَلیَیأسْ مِنَ النّاسِ کُلِّهِم، و لا یَکُونُ لَهُ رَجاءٌ إلّا [مِن‏] عِندِ اللهِ عزّوجلّ؛ فَإذا عَلِمَ اللهُ ذَلِکَ مِن قَلبِهِ لَم یَسالهُ شَیئًا إلّا أعطاهُ.

از امام صادق علیه السّلام روایت شده است: کسى که مى‏خواهد از خدا درخواست مسأله‏اى را بنماید باید از همة خلائق ناامید شود. و امیدش منحصر در خداى تعالى باشد. اگر چنین شد خدا نیز درخواست او را اجابت خواهد کرد





موضوع مطلب : اخلاقیات

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 91 فروردین 24 :: 11:39 عصر :: توسط : ابوعلی

 

شهید مطهری

ارزشهاى انسان‏

1- انسان خلیفه خدا در زمین است:
روزى که خواست او را بیافریند، اراده خویش را به فرشتگان اعلام کرد.
آنها گفتند: آیا موجودى مى‏آفرینى که در زمین تباهى خواهد کرد و خون خواهد ریخت؟ او گفت: من چیزى مى‏دانم که شما نمى‏دانید . بقره/ 30[ ترجمه آیه به مضمون است.].
اوست که شما انسانها را جانشینهاى خود در زمین قرار داده تا شما را در مورد سرمایه‏هایى که داده است در معرض آزمایش قرار دهد  انعام/ 165.
2- ظرفیت علمى انسان بزرگترین ظرفیتهایى است که یک مخلوق ممکن است داشته باشد:

 برای مطالعه کامل متن به ادامه مطلب بروید             

 ادامه مطلب...


موضوع مطلب :


ارسال شده در تاریخ : جمعه 91 فروردین 11 :: 1:55 عصر :: توسط : ابوعلی

دوره گردى که در اثر خدمت به مادر براى او کشف حجاب ملکوت شد!!

کشف حجاب ملکوتداستانی را مرحوم علامه طهرانی در کتاب نور ملکوت قران ج 1 ص 141 الی 145 بیان فرموده اند که بنده خیلی لذت بردم و هر بار مطالعه می کنم برایم تازه گی دارد که بعضی افراد عجب برخورد هایی دارند.  داستان را کامل مطالعه کنید.          پشیمان نمی شوید.

 می فرماید: یکروز در طهران، براى خرید کتاب، به کتاب فروشى إسلامیّه که در خیابان بوذر جمهرى بود رفتم، ...  مردى در آن أنبار براى خرید کتاب آمده، و کمر بند چرمى خود را روى زمین پهن کرده بود؛ و مقدارى از کتابهاى ابتیاعى خود را بر روى کمربند چیده بود؛ از قبیل قرآن، و مفاتیح، و کلیله و دمنه، و بعضى از کتب قصص و رسائل عملیّه و مشغول بود تا بقیّه کتابهاى لازم را جمع کند؛ و بالاخره پس از إتمام کار، مجموع کتاب‏ها را که در حدود پنجاه عدد شد، در میان کمربند بست؛ و آماده براى خروج بود که: ناگهان گفت: حبیبم الله. طبیبم الله یارم. یارم. جونم. جونم.

برای مطالعه کامل متن به ادامه مطلب بروید          

 ادامه مطلب...


موضوع مطلب :


ارسال شده در تاریخ : دوشنبه 91 فروردین 7 :: 3:4 صبح :: توسط : ابوعلی
1   2   >   
درباره وبلاگ
هدف از بر پایی این وب آشنایی با اهداف و روش های اهل بیت عصمت و طهارت و بیان علوم ومعارف اسلامی است . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در ضمن این وبلاگ پاسخگوی سوالات دینی شماست سوالات خود را به واسطه ایمیل یا در قسمت نظرات در میان بگذارید در اولین فرصت جوابتان داده می شود. با آرزوی موفقیت روز افزون برای دوستداران ائمه معصومین علیهم السلام .
آخرین مطالب
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 39
کل بازدیدها: 289475