سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
►▌ علوم و معارف اسلامی ▌ ◄
 
 

 مناسبتهای ماه جمادی الثانی در یک نگاه

مناسبتهای ماه جمادی الثانی در یک نگاه

3 جمادی الثانی:
               شهادت دختر رسول الله،
   بی بی دو عالم، صدیقه کبری، انسیه حوراء،
     حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها

4 جمادی الثانی: به درک واصل شدن هارون الرشید 193ه ق

13جمادی الثانی: وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها سال 64 ه ق

19جمادی الثانی: ازدواج حضرت عبدالله و آمنه علیهما السلام
(پدر و مادر حضرت رسول صلی الله علیه و آله)

20جمادی الثانی:
      ولادت با سعادت سیده النساء العالمین، ام ابیها، 
     حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها    سال 5 بعثت

22جمادی الثانی: مرگ ابوبکر
27جمادی الثانی:
     شهادت حضرت سلطان علی بن محمدالباقر علیه السلام

28جمادی الثانی:  سپردن پیامبر صلی الله علیه و آله به حلیمه سعدیه برای شیر دادن توسط عبد المطلب

29جمادی الثانی:
               وفات حضرت ام کلثوم سلام الله علیها سال 61 ه ق

 




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 91 فروردین 31 :: 7:23 عصر :: توسط : ابوعلی

بگذار پاهایم براى مظلومیت حضرت فاطمه ى زهرا (ع) بسوزد

فرزند فقیه مقدّس، میرزاى تبریزى قدس سره مى گوید: حرکت مرحوم میرزا قدس سره با پاى برهنه با جمعى از فضلا، طلّاب و مؤمنین در روز سوم جمادى الثانى؛ یعنى روز شهادت حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) در فصل گرما واقع مى شد؛ گرما بسیار سوزاننده بود، حتى یک گام برداشتن بر روى زمین با پاى برهنه مشکل بود، به طورى که من طاقت نداشتم قدمى بردارم. از این رو به مرحوم والدقدس سره رو کرده و گفتم: آقا! گرما شدید است اگر شما اذیت مى شوید، کفش بپوشید. ایشان همان طور که به سینه مى زد و گریه مى کرد، فرمودند: فرزندم! بگذار پاهایم بسوزد. براى مصیبت حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) هر کارى بکنم، کم است؛ مگر این دختر رسول خدا صلى الله علیه وآله چه گناهى داشت که این همه ظلم را در حق او مرتکب شدند، پسرم! مگر مصیبت حضرت کم بود؟ ما در مصیبت بى بى دو عالم (علیها السلام) هر کارى کنیم، کم کرده ایم. مى خواهم هرآنچه در توان دارم در راه حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) تلاش نمایم تا قیامت حسرت آن را نخورم«. فرزند مرحوم میرزا (قدس سره) مى گوید: وقتى به خانه برگشتیم، کف پاى ایشان بر اثر شدت گرماى سوزان آسیب دیده بود؛ ولکن ایشان اشک مى ریخت و مى فرمود: این براى مصیبت حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) کم است. ما قدر و منزلت سرور زنان عالم را نمى دانیم.




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 91 فروردین 15 :: 7:14 صبح :: توسط : ابوعلی

پاسخ به جملات احمدی نژاد درباره فردوسی و ملیت گرایی

آقای رئیس جمهور ، اسلامى که همه فرق و اقوام و عشایر را از عرب و عجم و ترک و کرد و هندو، و شرقى و غربى، و سیاه و سپید، و زرد و سرخ را با همه اختلاف آداب و عادات قومى در زیر یک پرچم واحد توحید جمع کرده است در حالى که مى‏بینیم مسلمانان جهان از هر چه بیشتر به اتّحاد و اتّفاق نیازدارند، و رسول اکرم پیامبر آنان همه آنان را امر به اتّحاد نموده، و قرآن کریم به و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا ندا در داده است، را چرا شما باید به اختلاف ملی گرایانه بکشید

برای مشاهده کامل متن به ادامه مطلب بروید     

 ادامه مطلب...


موضوع مطلب :


ارسال شده در تاریخ : جمعه 91 فروردین 11 :: 8:9 عصر :: توسط : ابوعلی

آن مرد را در هندوستان یافتم و جانش را قبض کردم

 گویند بامدادِ روزى مردى وحشت زده خدمت حضرت سلیمان على نبیّنا و آله و علیه الصّلاة و السّلام رسید. حضرت سلیمان دید از شدّت ترس رویش زرد و لبانش کبود گشته، سؤال کرد: اى مرد مؤمن! چرا چنین شدى؟ سبب ترس تو چیست؟ مرد گفت: عزرائیل بر من از روى کینه و غضب نظرى کرده و مرا چنانکه مى‏بینى دچار وحشت ساخته است‏.

حضرت سلیمان فرمود: حالا بگو حاجتت چیست؟ عرض کرد: یا نبىّ الله! باد در فرمان شماست؛ به او امر فرمائید مرا از اینجا به هندوستان ببرد، شاید در آنجا از چنگ عزرائیل رهائى یابم!
حضرت سلیمان به باد امر فرمود تا او را شتابان بسمت کشور هندوستان ببرد.
روز دیگر که حضرت سلیمان در مجلس ملاقات نشست و عزرائیل براى دیدار آمده بود گفت: اى عزرائیل براى چه سببى در بنده مؤمن از روى کینه و غضب نظر کردى تا آن مرد مسکین، وحشت زده دست از خانه و لانه خود کشیده و به دیار غربت فرارى شد؟

عزرائیل عرض کرد: من از روى غضب به او نگاه نکردم؛ او چنین گمان بدى درباره من برد. داستان از این قرار است که حضرت ربّ ذو الجلال به من امر فرمود تا در فلان ساعت جان او را در هندوستان قبض کنم. قریب به آن ساعت او را اینجا یافتم، و در یک دنیا از تعجّب و شگفت فرو رفتم و حیران و سرگردان شدم؛ او از این حالت حیرت من ترسید و چنین فهمید که من بر او نظر سوئى دارم در حالیکه چنین نبود، اضطراب از ناحیه خود من بود. بارى با خود مى‏گفتم اگر او صد پر داشته باشد در این زمان کوتاه نمى‏تواند به هندوستان برود، من چگونه این مأموریّت خدا را انجام دهم؟

 لیکن با خود گفتم من بسراغ مأموریّت خود مى‏روم، بر عهده من چیز دگرى نیست. به امر حقّ به هندوستان رفتم ناگهان آن مرد را در آنجا یافتم و جانش را قبض کردم آن مرد را در هندوستان یافتم و جانش را قبض کردم

 

با نظراتتون در یاری وب همکاری کنید




موضوع مطلب : معاد

ارسال شده در تاریخ : جمعه 91 فروردین 11 :: 12:45 صبح :: توسط : ابوعلی

اعتدال، افراط ، تفریط

تحقیق مجملی در رابطه اعتدال، افراط ، تفریط انجام دادم که در اختیار شما بزرگواران قرار می دهم

امیر المومنینعلیه السلام می فرماید: اى برادر همدانى بدان که بهترین شیعیان من آن دسته و فرقه‏اى هستند که راه اعتدال و میانه روى اختیار کرده‏اند، تا آنان که راه غلوّ پیش گرفته به آنان بازگشت نموده، و آن دسته عقب افتاده خود را به ایشان برسانند. امالى شیخ مفید-ترجمه استادولى، ص: 16

رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند:خوشا به حال کسى که اسلام اختیار کند، و زندگیش به حد اعتدال برسد.  ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‏2، ص: 345

در کتاب الآداب الدینیة للخزانة المعینیة با ترجمه عابدى، ص: 196 مولف می نویسد: 

 اعتدال، فضیلت اخلاقى بشمار مى‏رود و هر کدام از افراطها و تفریطها رذیلت یا زشتى اخلاقى شناخته مى‏شوند.

برای مطالعه کامل متن به ادامه مطلب بروید         

 ادامه مطلب...


موضوع مطلب :


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 91 فروردین 8 :: 4:25 عصر :: توسط : ابوعلی

 

اصحاب کهفاز سلمان روایت شده که گفت: ابو بکر و عمر و عثمان، بر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم وارد شدند، و پرسیدند: چرا على علیه السّلام را در هر حال بر ما ترجیح مى‏دهى؟!

پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در پاسخ فرمودند: من او را ترجیح ندادم، بلکه خدا او را ترجیح داده است.

برای مطالعه کامل متن به ادامه مطلب بروید             

 ادامه مطلب...


موضوع مطلب :


ارسال شده در تاریخ : یکشنبه 91 فروردین 6 :: 10:43 عصر :: توسط : ابوعلی

توحید

(از امام نسبت به توحید و عدل پرسیدند)امیرالمومنینعلیه السلامفرمود:

توحید آن است که خدا را در وهم نیارى، و عدل آن است که او را متّهم نسازی. حکمت 470 نهج البلاغه

خدا را در وهم نیارى یعنى احتمال شریکى از براى او ندهى هر چند احتمال مرجوحى باشد که آن را وهم گویند، و ممکن است مراد این باشد که از جمله توحید حقّ تعالى این است که او را توهّم نکنى یعنى دانى که کنه حقیقت ذات مقدّس او در عقل و فهم تو درنیاید و آنچه را تو تصوّر کنى غیر ذات مقدّس‏ است .

 




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : یکشنبه 91 فروردین 6 :: 11:56 صبح :: توسط : ابوعلی
<   <<   11   12   13   >   
درباره وبلاگ
هدف از بر پایی این وب آشنایی با اهداف و روش های اهل بیت عصمت و طهارت و بیان علوم ومعارف اسلامی است . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در ضمن این وبلاگ پاسخگوی سوالات دینی شماست سوالات خود را به واسطه ایمیل یا در قسمت نظرات در میان بگذارید در اولین فرصت جوابتان داده می شود. با آرزوی موفقیت روز افزون برای دوستداران ائمه معصومین علیهم السلام .
آخرین مطالب
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 36
بازدید دیروز: 88
کل بازدیدها: 280160