که چون بنده سيره دسته ي دوم از علما رو پذيرفتم ودر کامنتهاي قبل هم توضيح مختصري دادم ديگه شرح ش نمي دم فقط همين قدر
کوتاه مي گم که اقاي بهاءالديني مي فرمود اين اسلام خيلييييييييي بزرگ است لذا درجات ايمان هم خيلي متفاوته...لذا از برخي از
ماها در حد واجب وحرام ميخواد..از برخي ديگر در حد مستحبات مهم مثل نماز شب وقران مداوم و...مي خواد ..لذا دسته ي دوم ميگن
دقت دقت..درسته که فعلا عمده ي ماها در پله ي واجب وحراميم وبالاتر بعيده کسي بياد لکن مقتضي وشرايط رو حفظ يا تقويت
کنيم..مثلا درسته که روضه واجب نيست اما بقول مرحوم حائري مستحبي ست که زمينه ساز هزار واجب وحرام است..درسته که
علم به تجزيه وترکيب وحفظ ولغت قران ونهج البلاغه واجب نيست اما ممارست ومداومت براين علوم باعث ميشه متن فکر ودل ما
عقربه ش بهبود بيابد يا حداقل عقب گرد نکند..لذا اين دسته از علما ميفرماين درسته که جشن هاي ملي عموما نه نهي خاصي برشون
وارد شده ونه تا ضرر معتنا به ي درشون احراز نشده مث چارشنبه سوزي نميشه نهي کرد لکن في نفسه اگر موجب انس غيرالهي
نشن حداقل هرز دهنده ي انرژي در مسير خدا هستن..مثلا تاب بازي نهي نشده لکن تاب بازي من وشما رو اگه فرصتا يا امکانا يا
قدرتا از نرمش هاي استاندارد که به نحو استاندارد دست وپا وشکم وسر وگردن وکمر و..رو حفظ وتقويت ميکنن رو از بين ببره يا
فرصتش رو ضيق کنه اين عملا مضرر در هدايت وکمال وسعادته تن وجان هست..اين مکتب هم علماي بسيار بزرگي پشتش هستن
وتحت اين چندليل وشايد 50 دليل معتبر ديگه ميگن انسان بهتره عواطف واحساسات وشادي وغم وهمه وهمه چيزش رو مطابق سنت
اهل بيت قرار بده حداقل فائده ش اينه که اگه ميوه اي در دل ما نرويد لکن زمين دل حاصلخيز ميماند تا بالاخره فرجي حاصل بشه
دلائل قوي اي هم دارن که من جمله والممحو ما لااستاثرت به سنتکم..اگه انسان هزار هزار خانه رو بسازه ومجانا دراختيار ديگران
قرار بده مادامي که به نحو عموم ويا به نحو خاص دليلي بر مطلوبيت قالب ومحتواش نزد شارع دانسته نشه اين عمل بالا برنده
نيست وبه بيان قبل هرز انرژي ست وبالاخره طبق وعده ي اهل بيت نابود ميشه ...وماهم سالهاست اينو تجربه کرديم هر دوستي
هر مهماني هر درسي هر کسبي هر تجارتي هر خيرخواهي اي در قالب حرف خدا وبراي خدا نبوده کلا اخرش خستگي ش به جان
مون مونده سه سال با دهها فوت وفن دوستي رو محبت ورزي کرديم وخيررسانديم چون مطلوب خاص خدا نبود يا طرف ناشکري
کرد ورفت يا بعد سه سال همه محبتها باطل شد..در حالي که اگر براي خدا ودرقالبي که خدا گفته بود بود حداقل نتيجه حاصل
نميشه اجرانسان در عالم بالا حفظ ميشد.... هرز انرژي اي که اگر در قالب ومحتواي توحيدي مي افتاد نه تنها ترس ولرز از اصل
پذيرشش نبود بلکه پرواز دهنده هم بود..به بيان ديگر اين دسته از علما دنبال نور هستن نه منطقه الفراغ وبحث مباحات و.. ..اگه
هديه ميدن جوري ميدن که نور بامرالله ولله باشه..اگرچه دوست زيبا وخوش بيان شادي اور ودلگشاست لکن اينها دنبال دوستي
ميگردن که نور بشون بامر الله ومحبوب الله باشه وبراي خدا باهاش دوستي با برعکس بابقيه براي خدا دشمني ميکنن..لذا اين دسته
رو درزيارت ال يس ميشه پيدا کرد که نزديک ده چيز مقدس رو نام ميبره وميگه خدايا نور اينها رو بمن بده..لذا تکريم 4عيد تکريمي
که نور اور است مطلوبيت جدي نزد خدا دارد قالب ومحتوايش عندالله مصاب وماجور است..چون خيلي طولاني شد ديگه بيشتر شرح
نميدم.