شیخ شما کیست؟
در کربلا واعظى بود به نام سیّد جواد از اهل کربلا و لذا او را سیّد جواد کربلائى مىگفتند. او ساکن کربلا بود ولى در ایّام محرّم و عزا میرفت در اطراف، در نواحى و قصبات دور دست تبلیغ میکرد، نماز جماعت میخواند، روضه میخواند و مسأله میگفت و سپس به کربلا مراجعت مینمود.
یک مرتبه گذرش افتاد به قصبهاى که همه آنها سنّى مذهب بودند، و در آنجا برخورد کرد با پیرمردى محاسن سفید و نورانى، و چون دید سنّى است، از در صحبت و مذاکره وارد شد، دید الان نمىتواند تشیّع را به او بفهماند؛ چون این مرد ساده لوح و پاک دل چنان قلبش از محبّت افرادى که غصب مقام خلافت را نمودند سرشار است که آمادگى ندارد و شاید ارائه مطلب نتیجه معکوس داشته باشد.
تا در یک روز که با آن پیرمرد تکلّم مینمود از او پرسید: شیخ شما کیست؟
گروه های مختلف مدعیان استاد اخلاق و علامت شناخت ولی خدا
روایت بسیار شگفت انگیز از امام سجاد علیه السلام
حضرت امام رضا علیه السّلام از حضرت امام زین العابدین علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند:
«اگر مردی را ببینید که طریقه و روش او نیکوست و گفتار خود را آهسته و آرام نموده و سخن خود را ضعیف و ملایم نشان دهد و در کارها و حرکاتش خود را خاضع و فروتن جلوه دهد، فوراً به او گرایش پیدا نکنید! دست نگاه دارید، توقّف کنید که شما را گول نزند!
سلام بر حضرت سجاد و عزادارانش
من قاصد پیغام خون کربلایم
من یادگار دشت سرخ نینوایم
محزون ترین آلاله روی زمینم
فرزند پاک عشق زین العابدینم
من شاهد ابدان پاک غرق خونم
من قاری انّا الیه راجعونم
من دیده ام روی پریها جمله نیلی
از ضرب دست دشمنان از جای سیلی
من دیده ام دستان پست و گوشواره
مثل بدنها گوشهای پاره پاره
با اشک سرخ و با نوای بی قراری
بنشسته ام بر ناقه های بی عماری
من زائر آن جسم عریان حسینم
از کربلا تا شام گریان حسینم
از گلستان داغها بس لاله چیدم
من خنده های کوفه بی رحم دیدم
سر را سپر کردم به سنگ بام کوفه
صد لعن بر آن مردم بدنام کوفه
من دیده ام از روی ناقه دست بسته
فرق سری کز چوبه محمل شکسته
من گفته ام صد بار ذکر سرخ یارب
با ناله های سوزناک عمه زینب
در شام ناموس خدا و چشم ناپاک
بر روی نی حلقوم خونین قلب صد چاک
لیکن به شهر شام در حین اسیری
کردم به شهری نه که بر عالم امیری
در خطبه چون تقدیر را تدبیر کردم
در نطق شهر شام را تسخیر کردم
دشمن به پای خطبهء من ضجه ها زد
زینب میان خطبه حیدر را صدا زد
کافر میان خطبه ها پامال من شد
یک شهر غرق جذبه اجلال من شد
زآن پس من و اشک و فغان و لاله هایم
من روضه خوان روضه های کربلایم
??????????
مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
همه ی زندگی ِ شیر خدا ریخت بهم
داغی و تیزی ِ مسمار اذیّت میکرد
تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
تا که زد سلسله ی آل عبا ریخت بهم
تاریخ پیدایش وهابیت
وهابیت مسلکی است که در سال 1143 هجری قمری در شبه جزیره ی عرب بوجود آمده است و در بسیاری از اصول عقاید و احکام شرعی با مذاهب دیگر تفاوت دارد. پیروان این مسلک را به خاطر نسبتش به «محمد بن عبدالوهاب تمیمی ـ متوفای 1205 یا 1204 هجری ـ » «وهابی» گویند. وهابیها خود را مسلمانان حقیقی و دیگر مسلمانان را منحرف و مشرک می دانند، و به آنان به دیده ی حقارت می نگرند. فرقه وهابیت از شیوه ی زور و سنگدلی و قساوت در تحمیل افکار غیرمنطقی خود بر مسلمانان، استفاده می کند. این مسلک ...که اولین بار افکار و اندیشه های این فرقه را ساخته و ترویج نموده «وهابیت» نامبرده می شود.
یک نفر مُعَیْدى (عَرَب بیابانى) عازم کاظمین بود و اراده داشت تا امامین: موسى بن جعفر و محمد الجواد علیهما السلام را زیارت نماید.
هنگامى که وارد بغداد شد، از طریق کاظمین سؤال کرد و به وى نشان دادند، و از آنجائى که آمدنش از جانب رَصَّافَه بود طبعاً راهش از طریق جادّه ابو حنیفه بود.
و چون قبلًا به زیارت نیامده بود چون به أعْظَمِیَّه رسید، چنان پنداشت که: قبر أبو حنیفه همان کاظمین علیهما السلام مىباشد و آن مزار مزار جوادَین است.
برای مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
1. الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن
نماز، معراج مؤمن است. کشف الاسرار، ج 2، ص 676
2. الصَّلاة نُورُ المُؤمِن
نماز نور مؤمن است. نهج الفصاحه، ص 396
3. عَلَمُ الایمَان الصَّلاة
علامت و نشانه ایمان نمازاست. شهاب الاخبار، ص 59