```html
درباره ما
![]() هدف از بر پایی این وب آشنایی با اهداف و روش های اهل بیت عصمت و طهارت و بیان علوم ومعارف اسلامی است . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در ضمن این وبلاگ پاسخگوی سوالات دینی شماست سوالات خود را به واسطه ایمیل یا در قسمت نظرات در میان بگذارید در اولین فرصت جوابتان داده می شود. با آرزوی موفقیت روز افزون برای دوستداران ائمه معصومین علیهم السلام . لینکهای ویژه
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
|
![]() دستور امام حسین علیه السلام برای تبلیغ ولایت و غدیر و نحوه ابلاغ آن
چون حضرت امام حسن مجتبى علیه السّلام در سنه 49 هجرى به زهر معاویه توسّط جُعده، دختر أشعث بن قیس که زوجه آنحضرت بود مسموم شده و به شهادت رسیدند 41، پیوسته فتنه و بلاء بالا مىرفت و شدّت امر بر شیعه بیشتر مىشد؛ به طورى که در هیچ نقطه از اقطار اسلامى یک ولىّ خدا نبود مگر آنکه بر خون خود ترسان و هراسان بود، و طَرید و شَرید و مَنفور بود؛ و به عکس دشمنان خدا ظاهر و بدون پیرایه و حجاب علناً به بدعت و ضلالت خود مباهات مىکردند. یک سال قبل از آنکه معاویه بمیرد، حضرت حسین بن علىّ سیّد الشّهداء علیه السّلام عازم حجّ بیت الله الحرام شدند، و با آنحضرت عبد الله بن جعفر و عبد الله بن عبّاس همراه بودند. برای مطالعه بیشتر کلیک کنید... برچسب ها : عید غدیر
نویسنده ابوعلی در سه شنبه 92/7/23 | نظر
غدیریه ابنحمّاد عبدى 1. یا سائلى عن حیدر اعییتنى انا لست فى هذا الجواب خلیقا 2. الله سماه علیا باسمه فسما علوا فى العلا و سموقا 3. و اختاره دون الورى و اقامه علما الى سبل الهدى و طریقا 4. اخذ الاله على البریة کلها عهدا له یوم الغدیر وثیقا 5. و غداة وافى المصطفى اصحابه جعل الوصى له اخا و شقیقا 6. فرق الضلال عن الهدى فرقى الى ان جاوز الجوزاء و العیوقا 7. و دعاه املاک السماء بامر من اوحى الیهم حیدر الفاروقا 8. و اجاب احمد سابقا و مصدقا ما جاء فیه فسمى الصدیقا 9. فاذا ادعى هذه الاسامى غیره فلیاتنا فى شاهد توثیقا [1] 1- «اى کسى که از حیدر و شناخت او از من پرسش مىکنى، تو مرا خسته و فرسوده ساختى! زیرا که من به هیچوجه در خور بیان این واقعیت نیستم، و شایستگى کشف این حقیقت را ندارم! 2- خداوند طبق نام خودش، او را على نامید، فلهذا در مراتب مجد و علو و بلندى و رفعت، بالا رفت. 3- خداوند او را اختیار و انتخاب کرد از میان تمام مردم جهان، و همه را کنار زد، و او را راه و طریق و نشانه به سوى راههاى هدایت برافراشت و معین کرد. 4- خداوند در روز غدیر، از همه خلایق عهد و پیمان استوارى براى ولایت و تمکین و پیروى از او گرفت. 5- و در صبحگاه روشن و درخشان روزى که مصطفى بین اصحاب خود عقد برادرى و اخوت بست، على وصى را براى خود برادر و همتا قرار داد. 6- و بنابراین با این عمل، بین ضلالت و هدایت جدائى افکند، و على با این برادرى پیامبر گرامى، آنقدر بالا رفت که از برج جوزآء و از ستاره عیوق گذشت. 7- و فرشتگان سماوى به دستور و فرمان خداوندى که به آنها وحى مىفرستد، همگى على را حیدر و فاروق نامیده، و بدین اسم نام نهادند. 8- او از همه زودتر پیشى گرفته و سبقت جسته، و دعوت احمد را لبیک گفت، و آنچه درباره احمد نازل شده بود را تصدیق کرد، فلهذا به صدیق امت نامیده شد. 9- و بنابراین، غیر از على هر کس ادعاى این القاب و اسامى کند، باید براى توثیق مدعاى خود براى ما شاهد و دلیل آورد». ------------------------------- [1] کتاب امام شناسى، ج7، ص: 10 به نقل از «الغدیر» ج 4، ص 150، از اشعار ابن حمّاد عبدى، عاشق و شاعر اهل بیت در قرن چهارم علیه التّحیة و الرّضوان.
برچسب ها : عید غدیر
نویسنده ابوعلی در دوشنبه 92/7/22 | نظر
تبرّک جستن به آثار قدمهای امیر المؤمنین علیه السّلام سلیم بن قیس مىگوید: از سلمان شنیدم که مىگفت: پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود:
اگر نبود که عدهاى از امتم بگویند آنچه مسیحیان در باره عیسى بن مریم گفتند، در باره تو سخنى مىگفتم که امتم در پى آثار قدمهایت در خاک باشند و آن را ببوسند نویسنده ابوعلی در سه شنبه 92/5/29 | نظر
حماد بن عیسى گوید: روزى امام صادق علیه السّلام به من فرمود: مىتوانى خوب نماز بخوانى؟ گفتم: اى آقاى من! من کتاب جمع آوری شده در باره نماز را حفظ کردهام. فرمود: بر تو باکى نیست، برخیز نماز بخوان. گوید: برابر آن حضرت رو به قبله ایستادم و تکبیر نماز گفتم و رکوع و سجود نمودم. امام فرمود: اى حمّاد! خوب نماز نمىخوانى! چه اندازه براى مرد زشت است که شصت یا هفتاد سالش شود و یک نماز کامل و تمام بپا ندارد! حمّاد گوید: پیش خود خوار شدم و گفتم قربانت گردم: نماز را به من بیاموز. امام صادق علیه السّلام تمام قد رو به قبله ایستاد و دو دست را بر روى دو رانش، پائین انداخت، انگشتها را به هم چسباند و دو گام را به هم نزدیک کرد تا فاصله آنها سه انگشت گشاده شد؛ و انگشتان پایش را بدون انحراف برابر قبله نمود، در حال خشوع و استکانت گفت: اللَّه أکبر.
حمد و قل هو اللَّه را به ترتیل و تأنّى خواند، و به اندازه نفسى درنگ کرد، به همان حال ایستاده گفت: اللَّه أکبر. سپس به رکوع رفت و دو کفّ خود را که انگشتانش باز بود از سر دو زانو پر کرد و زانو را عقب زد تا پشت او هموار شد که اگر قطره آبى یا روغنى بر آن مىچکید نمىلغزید از بس که پشتش هموار بود؛ و گردن کشید و چشمها را خوابانید، سه بار به آرامى فرمود: سبحان ربّى العظیم و بحمده سپس برخاست و چون بر جا شد، گفت: سمع اللَّه لمن حمده و در همان حال ایستاده تکبیر گفت، و دو دستش را تا برابر رو بلند کرد و سپس به سجده رفت و دو کف دست را که انگشتانش به هم چسبیده بود میانه کنار صورت نهاد و سه بار گفت: سبحان ربّى الأعلى و بحمده و چیزى از اعضاى بدن را بر هم نگذاشت، و بر هشت عضو سجده کرد، دو کفّ، دو سر زانو، و دو سر انگشت بزرگ پاها؛ پیشانى و بینى. و فرمود: در سجده از این هشت عضو، نهادن هفت عضو بر زمین واجب است و آنها همانها است که خداى عزّ و جلّ در کتابش فرموده وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً و آنها عبارتند از: پیشانى و دو کفّ و دو زانو و دو انگشت بزرگ پا، و نهادن بینى بر زمین سنّت است. سپس سر از سجده برداشت و چون برجا نشست، گفت: اللَّه اکبر، و بر طرف چپ نشست، و روى پاى راست را بر پشت پاى چپش نهاد و گفت: أستغفر اللَّه ربّى و أتوب إلیه و به حال نشسته باز تکبیر گفت و به سجده دوم رفت، و همان گفت که در سجده اوّل گفته بود و در رکوع و سجود، هیچ عضو تنش را بر عضوى دیگر ننهاد، و دستها را [در سجود] مانند بال زیر تن بیرون داده بود و آرنجهایش را بر زمین نگذاشته بود. به همین روش دو رکعت نماز خواند در حالى که انگشتانش به هم چسبیده بود، در تشهّد نشست، و چون از تشهّد سلام داد، فرمود: اى حمّاد چنین نماز بخوان. چهل حدیث (الأربعون للشهید الأول)،حدیث سی و نه
نویسنده ابوعلی در پنج شنبه 92/5/24 | نظر
چه مىخواهید از على؟ ابن اثیر در أسدالغابه [1] با اسناد متصل خود از عمران بن حصین، و همچنین قندوزى در ینابیع المودة [2] از سنن ترمذى از عمران بن حصین و همچنین محب الدین طبرى از عمران بن حصین [3] روایت کردهاند که پیغمبر على را بر قشونى امیر نموده، و بسریّهاى گسیل داشت على در آن نبرد براى خود کنیزى برداشت، این معنى در نزد بعضى گران آمد، و چهار نفر از آنان یکدل گردیده با یکدیگر نزد پیغمبر آمدند، و یک یک برخاسته، زبان بشکایت گشودند. پیغمبر در هر مرتبه از آنها روى گردانید، چون نفر چهارم برخاست و آنچه را که آن سه نفر گفته بودند، او نیز بازگو کرد فأقبَلَ إلیهم رسولُ الله صلى الله علیه و آله و الغضبُ یُعرفُ فى وجهه، فقال: ما تُریدونَ مِن عَلىٍّ؟ ما تریدون من علىٍّ؟ ما تریدون من علىٍّ؟ إنَّ علیًّا منّى و أنا من علىٍّ، و هو ولىُّ کلِّ مؤمِنٍ بَعدِى. در اینجا رسول خدا روى خود را به آنها نموده و در چهره مبارکش آثار غضب و خشم هویدا بود و فرمود چه مىخواهید از على؟ چه مىخواهید از على؟ چه مىخواهید از على؟ حقًّا على از من است و من از على هستم و او صاحب اختیار و ولى هر مؤمنى است بعد از من [4] آرى کسانیکه نمىتوانستند به بینند على کنیزى را براى خود بردارد- در حالیکه قوام اسلام رهین فداکاریهاى بىنظیر او بود- کجا مىتوانستند ببینند که او بر جمیع مسلمین عالم زعامت کند و سر رشته امور مردم را بدست گیرد؟ کردند با او آنچه کردند، تا بالأخره پس از سى سال خون دل، در محراب عبادت فرقش را بشکافتند؛ و چنین روح کلّى و حیات سرمدى خود را در زیر خاک پنهان نموده، دل جن و انس و حیوان بیابان و مرغان هوا را در سوگش ماتم سرا نمودند.
امام شناسى، ج1، ص: 37-38 __________________________________________________ [1] أسدالغابه ج 4 ص 27[2] ینابیع الموده ص 53 و 54 [3] الریاض النضره ج 3 ص 164 و 165 [4] در کتاب على و الوصیة از ص 352 الى 354 موارد عدیدهاى را که بعضى از أمیر المؤمنین نزد رسول خدا شکایت کردند و آن حضرت متغیر شده و آنها را ردع و تهدید فرموده و امیر المؤمنین را برادر و وصى و ولى هر مؤمن خوانده است بیان مىکند. نویسنده ابوعلی در یکشنبه 92/4/16 | نظر
لِلصّائِمِ فَرحَتانِ: فَرحَة عِندَ إفطارِهِ، و فَرحَة عِندَ لِقاءِ رَبِّهِ. [رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمودند: براى روزهدار دو خوشحالى و انبساط است. اوّل سرور در وقت افطار دوّم هنگام ملاقات پروردگارش. مترجم]] کمافى «المحجّة البیضاء» عن ابن ماجه، درکتاب «من لایحضره الفقیه» روایت نموده است که: وَ قالَ صلّى الله علیه و آله و سلّم: قالَ اللهُ [تَبارَکَ و] تَعالَى: الصَّومُ لى و أنا أجزى بِهِ؛ و لِلصّائِمِ فَرحَتانِ: حینَ یُفطِرُ و حینَ یَلقَى رَبَّهُ عَزَّوجَلَّ؛ و الَّذى نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَخَلوفُ فَمِ الصّائِمِ عِندَ اللهِ أطیَبُ مِن ریحِ المِسکِ. [رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمود: خداى تبارک و تعالى مىفرماید: روزه مختصّ به من است و خود پاداش آن را خواهم داد. و براى روزهدار دو سرور و خوشحالى است. اول وقت افطار، و دوّم وقت ملاقات با پروردگار. قسم به کسى که جان محمّد در دست قدرت اوست تغییر بوى دهان روزهدار نزد خداوند از بوى مشک برتر است. مترجم]] [[[][[][[[[]][[[ تفسیر روایت: الصُّومُ لِى و أنا اجْزِى بِه علما را در معنى «اجزى به» خلافست؛ بعضى به صیغه معلوم خواندهاند (یعنى من خودم بنفسه جزاى روزهدار را مىدهم) و بعضى به صیغه مجهول (یعنى من خودم جزاى روزهدار هستم) و در هر صورت معنى بسیار عالیست. امّا اگر «أجزى به» خواندیم، پس براى شرافت روزه همین بس که در میان عبادات و نسک، خدا خود را بنفسه پاداش دهنده این فریضه دانسته است؛ و اگر «اجزى به» خواندیم یعنى هیچ نعمتى و هیچ درجه از درجات جنّت سزاى روزهدار نیست مگر ذات مقدّس او جلّ و علا که بنفس شریف خود جزاى اوست. و از اینجا استفاده مىشود که راه وصول به لقاى خداوند و فناى در ذات او که از لوازم جزاى روزه باشد بدون روزه میسور نیست. علماء معرفةالنفس جوع و صیام را یکى از ارکان سلوک راه خدا شمردهاند، و در روایات اهل بیت علیهم السّلام و حدیث معراجیه که مرحوم مجلسى از «ارشاد» دیلمى و أسناد دیگر نقل مىکند مطالب عجیبى در فوائد جوع و روزه مذکور است. در روایت مذکور از «من لا یحضره الفقیه» که نظیر آنرا غزالى در «إحیاء العلوم» از طریق عامّه نقل مىکند بیانى در ذیل آن دارد که مفادش اینست: صوم را خداوند به خود نسبت داده و مشرّف به ذات خود دانسته- و اگر چه تمام عبادات راجع به اوست همچنان که بیت الله الحرام را به خود نسبت داده، و گرچه تمام زمینها ملک اوست- به دو جهت: اوّل آنکه: روزه کفّ نفس و ترک است و این سرّى است بین بنده و خدا، بخلاف سایر عبادات که در مرأى و مشهد مردم است، ولى روزه عمل باطنى است بواسطه صبر محض و این را غیر از خدا کسى نداند، بدین جهت به خود نسبت داده است. دوّم آنکه: روزه دشمن خدا را که نفس امّاره است مقهور مىکند، چون وسیله شیطان شهوات است؛ و خوردن و آشامیدن و سایر مفطرات که مقوّى شهواتند بواسطه روزه از بین مىروند. بنابراین روزه شهوات را خورد و نابود مىکند و بالملازمه نفس امّاره و شیطان خورد و نابود مىگردد. قال صلّى الله علیه و آله و سلّم: إنَّ الشَّیطانَ لَیَجرى مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ فَضَیِّقوا مَجاریهِ بِالجوعِ. [رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمودند: بدرستى که شیطان در انسان نفوذ مىکند مانند خون که در رگهاى آدمى در جریان است پس گذرگاههاى او را با گرسنگى تنگ و مسدود نمائید. مترجم]
انوارالملکوت، ج1، ص: 47-48
نویسنده ابوعلی در دوشنبه 92/4/10 | نظر
جمله ای که جاهلانه بر زبان جاری میکنیم می دونید یکی از جملاتی که از دشمن در بین ما نفوذ پیداکرده و جاهلانه بر زبان جاری شده و معنایش را متوجه نیستیم این جمله است که: فلانی داره خودشو میزنه به کوچه ی علی چپ ! آخه علی هیچوقت چپ نبوده ، علی همیشه در راه راست و صراط مستقیم بوده. مواظب گفتارمان باشیم که موجب ناراحتی مولا نشود سلام بر تو ای مظلوم عالم سلام بر تو ای مولای متقیان نویسنده ابوعلی در سه شنبه 92/1/13 | نظر
طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم Web Template By : Samentheme.ir |
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسبها
اخلاقیات (5), شهادت (4), امام هادی (3), خدا (2), عید غدیر (2), معاد (2), علامه طهرانی (2), امام (2), امام حسن (1), علّت (1), علم (1), علی (1), ملائکه عذاب (1), مناسبت (1), مناسبتهای (1), مناسبتهای ماه ها (1), منکرین معاد (1), نامه (1), نیکوکار (1), هفتم صفر (1), وحید (1), ولی (1), یورش (1), فقید انقلاب (1), قاتل (1), کلام (1), ماه رجب (1), متوکل (1), مجتبی (1), محسنین (1), مرحوم (1), مردم (1), مرگ (1), مسجد (1), مسیء (1), خراسانی (1), خواب (1), دیدن (1), دین (1), رحمت (1), رهبر کبیر (1), سامرا (1), سجاد (1), سهمگین (1), سیزده رجب (1), شیخ (1), عائشه (1), عراق (1), آیت الله (1), آیة الله گلپایگانى (1), ابلیس درغدیر, منافقان, امام باقرعلیه السلام (1), ابن سینا (1), احترام به پدر و مادر (1), امیرالمؤمنین (1), بیانیه (1), پاسخ (1), پیامبر (1), تخت فولاد (1), ترس (1), ثروت (1), حضرت (1), حفصه (1), ارتحال (1), استاد اخلاق (1), استکبار جهانى (1), اسلام (1), اعتدال، افراط ، تفریط (1), اعظم (1), المرجب (1),
طراح قالب
|