حضرت رسول صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمودند:
لِلصّائِمِ فَرحَتانِ: فَرحَة عِندَ إفطارِهِ، و فَرحَة عِندَ لِقاءِ رَبِّهِ.
[رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمودند: براى روزهدار دو خوشحالى و انبساط است. اوّل سرور در وقت افطار دوّم هنگام ملاقات پروردگارش. مترجم]]
کمافى «المحجّة البیضاء» عن ابن ماجه، درکتاب «من لایحضره الفقیه» روایت نموده است که:
وَ قالَ صلّى الله علیه و آله و سلّم: قالَ اللهُ [تَبارَکَ و] تَعالَى: الصَّومُ لى و أنا أجزى بِهِ؛ و لِلصّائِمِ فَرحَتانِ: حینَ یُفطِرُ و حینَ یَلقَى رَبَّهُ عَزَّوجَلَّ؛ و الَّذى نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَخَلوفُ فَمِ الصّائِمِ عِندَ اللهِ أطیَبُ مِن ریحِ المِسکِ.
[رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمود: خداى تبارک و تعالى مىفرماید: روزه مختصّ به من است و خود پاداش آن را خواهم داد. و براى روزهدار دو سرور و خوشحالى است. اول وقت افطار، و دوّم وقت ملاقات با پروردگار. قسم به کسى که جان محمّد در دست قدرت اوست تغییر بوى دهان روزهدار نزد خداوند از بوى مشک برتر است. مترجم]] [[[][[][[[[]][[[
تفسیر روایت: الصُّومُ لِى و أنا اجْزِى بِه
علما را در معنى «اجزى به» خلافست؛ بعضى به صیغه معلوم خواندهاند (یعنى من خودم بنفسه جزاى روزهدار را مىدهم) و بعضى به صیغه مجهول (یعنى من خودم جزاى روزهدار هستم) و در هر صورت معنى بسیار عالیست.
امّا اگر «أجزى به» خواندیم، پس براى شرافت روزه همین بس که در میان عبادات و نسک، خدا خود را بنفسه پاداش دهنده این فریضه دانسته است؛ و اگر «اجزى به» خواندیم یعنى هیچ نعمتى و هیچ درجه از درجات جنّت سزاى روزهدار نیست مگر ذات مقدّس او جلّ و علا که بنفس شریف خود جزاى اوست. و از اینجا استفاده مىشود که راه وصول به لقاى خداوند و فناى در ذات او که از لوازم جزاى روزه باشد بدون روزه میسور نیست.
علماء معرفةالنفس جوع و صیام را یکى از ارکان سلوک راه خدا شمردهاند، و در روایات اهل بیت علیهم السّلام و حدیث معراجیه که مرحوم مجلسى از «ارشاد» دیلمى و أسناد دیگر نقل مىکند مطالب عجیبى در فوائد جوع و روزه مذکور است.
در روایت مذکور از «من لا یحضره الفقیه» که نظیر آنرا غزالى در «إحیاء العلوم» از طریق عامّه نقل مىکند بیانى در ذیل آن دارد که مفادش اینست: صوم را خداوند به خود نسبت داده و مشرّف به ذات خود دانسته- و اگر چه تمام عبادات راجع به اوست همچنان که بیت الله الحرام را به خود نسبت داده، و گرچه تمام زمینها ملک اوست- به دو جهت:
اوّل آنکه: روزه کفّ نفس و ترک است و این سرّى است بین بنده و خدا، بخلاف سایر عبادات که در مرأى و مشهد مردم است، ولى روزه عمل باطنى است بواسطه صبر محض و این را غیر از خدا کسى نداند، بدین جهت به خود نسبت داده است.
دوّم آنکه: روزه دشمن خدا را که نفس امّاره است مقهور مىکند، چون وسیله شیطان شهوات است؛ و خوردن و آشامیدن و سایر مفطرات که مقوّى شهواتند بواسطه روزه از بین مىروند. بنابراین روزه شهوات را خورد و نابود مىکند و بالملازمه نفس امّاره و شیطان خورد و نابود مىگردد. قال صلّى الله علیه و آله و سلّم: إنَّ الشَّیطانَ لَیَجرى مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ فَضَیِّقوا مَجاریهِ بِالجوعِ.
[رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمودند: بدرستى که شیطان در انسان نفوذ مىکند مانند خون که در رگهاى آدمى در جریان است پس گذرگاههاى او را با گرسنگى تنگ و مسدود نمائید. مترجم]
انوارالملکوت، ج1، ص: 47-48
موضوع مطلب :