سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
►▌ علوم و معارف اسلامی ▌ ◄
 
 

 

ماههای حرام

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام علی سیدنا محمد وآله الطاهرین واللعن علی اعدائهم اجمعین

سلام دوستان

حرمت ماههای حرام از جاهلیت نیست بلکه حرمت این ماه ها از جانب خداست و اگر جاهلیت هم حرمتی برای این ماهها قائل شده اتخاذ از انبیاء بوده است که لازم است در اینجا مطالبی را خدمت دوستا عرض کنم

قال الله الحکیم: إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فى کِتابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِکَ الدِّینُ‏الْقَیِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کَافَّةً کَما یُقاتِلُونَکُمْ کَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ* إِنَّمَا النَّسى‏ءُ زِیادَةٌ فِى الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عاماً لِیُواطِئُوا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَیُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا یَهْدِى الْقَوْمَ الْکافِرین (آیه 36 و 37، از سوره توبه).

ترجمه آیه:

 «بدرستیکه تعداد ماهها در نزد خداوند، در آن وقتى که آسمان‏ها و زمین را آفرید، دوازده ماه است، که از این ماهها، چهار تایش ماههاى محترم هستند، آنست آئین استوار و پابرجا، پس در این ماههاى محترم بر خودتان ستم روا مدارید! و با همه مشرکان جنگ و کارزار کنید، همچنانکه ایشان با همه شما جنگ و کارزار نمودند! و بدانید که حقا خداوند با پرهیزکاران است!اینست و جز این نیست که تاخیر انداختن تکالیف و وظائف وارده در ماهها به ماههاى دیگر، موجب زیادى کفر است، که بدینوسیله کسانى که کافر شده‏اند گمراه مى‏شوند. این کافران در یک سال، ماه حرام را حلال مى‏کنند، و در یک سال ماه حرام را حرام مى‏شمارند، تا بدین جهت فقط با تعداد ماههائى که خداوند حرام فرموده است، موافقت کنند، و بالنتیجه آن ماهى را که خدا محترم شمرده است، حلال مى‏کنند، و حرمت آن را نادیده مى‏گیرند.بدى و زشتى کردار آنان برایشان زینت داده شده است، و خداوند گروه کافران را هدایت نمى‏کند.»

شیخ طبرسى گوید: طائفه عرب ماههاى چهارگانه: رجب و ذو القعدة و ذو الحجة و محرم را بنا بر تمسک بر ملت و آئین حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام محترم مى‏شمردند، و جنگ و قتال را در آنها حرام مى‏دانستند، و چون مردان کارزار و مخاصمه بودند، صبر کردن سه ماه متوالى: ذو القعده و ذو الحجة و محرم براى آنان سخت بود، که به هیچوجه به جنگ و غارت دست نزنند. فلهذا حرمت ماه محرم را به ماه صفر تاخیر مى‏انداختند، و بجاى محرم ماه صفر را ماه حرام مى‏شمردند، و ماه محرم را حلال مى‏کردند. و مدتى بر این نهج که مى‏خواستند درنگ مى‏کردند، سپس حرمت را دوباره به محرم بر مى‏گردانند، و این عمل تاخیر را نیز در ماه ذى الحجة انجام مى‏دادند و حکم بدان مى‏نمودند. 

                   
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم که در سال بعد که حجة الوداع بود حج گزاردند، با ماه ذو الحجة موافق شد، و بر این اساس رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در خطبه خود فرمود:

الا و ان الزمان قد استدار کهیئته یوم خلق الله السموات و الارض، السنة اثنا عشر شهرا منها اربعة حرم، ثلاثة متوالیات: ذو القعدة و ذو الحجة و المحرم و رجب مضر الذى بین جمادى و شعبان.

 «آگاه باشید که اینک زمان در گردش خود به همان هیئت و کیفیتى‏برگشته است که خداوند در وقت خلقت آسمانها و زمین آن را بدان کیفیت آفرید.

سال دوازده ماه است، و چهار تا از آنها ماه‏هاى حرام است، سه تا پشت سر هم، ذو القعدة و ذو الحجة و محرم، و رجب مضر که بین ماه جمادى و ماه شعبان است».

در این عبارت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم خواسته است بفهماند که ماههاى حرام اینک به مواضع حقیقى و اصلى خود بازگشته است، و انجام مراسم حجّ به ماه ذو الحجة باز گردیده است، و نسى‏ء و تاخیر در این حجّ باطل شده است. [: مجمع البیان» طبع صیدا، ج 3، ص 29.]

و در «تفسیر ابو السعود» بعد از بیان ماههاى حرام و بیان خطبه رسول خدا در حجة الوداع که ان الزمان قد استدار کهیئته یوم خلق السموات و الارض، و اینکه ماهها دوازده تا هستند، گفته است که: معنى چنین مى‏شود که: ماهها از جهت حرمت و حل بازگشت کردند به همان حالى که اولا داشتند، و حج نیز بازگشت کرد به ماه ذو الحجه بعد از آنکه به واسطه نسى‏ء و تاخیرى که در زمان جاهلیت مى‏کردند، آن را از موضع و موقع اصلى خود تغییر داده بودند. و بنا بر این حج رسول الله در حجة الوداع موافق با ماه ذو الحجه شد، و حج ابو بکر قبل از حج رسول الله در ماه ذو القعده واقع شده بود. [«تفسیر أبو السعود» ج 2، ص 548.]

پس نتیجه میگیریم ماههای حرام نه اینکه اتخاذ  اتخاذ وگرفته شده از دوران جاهلیت نیست بلکه تحریفهایی در آن شد که پیامبر آن تحریفها را از بین برد 

برگرفته از کتاب رساله نوین و امام شناسی ج6

والسلام

 




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 92 فروردین 1 :: 3:28 عصر :: توسط : ابوعلی

گوشه ای از مظلومیتهای حضرت امیرالمومنین را بیان کنم و برای مظلومیت آنحضرت ناله کنیم

صبح آن شبى که فاطمه زهراء را دفن نمودند اثر چهل قبر جدید در قبرستان بقیع مشاهده میشد.
هنگامى که مسلمانان از شهادت حضرت فاطمه آگاه و متوجه بقیع شدند مواجه با چهل قبر جدید گردیدند، نتوانستند قبر حضرت زهراء را از میان آن چهل قبر تشخیص دهند.

عموم مردم از این مصیبت ضجه کردند و یک دیگر را ملامت نمودند و گفتند: پیغمبر شما بیشتر از یک دختر بیادگار ننهاد، فاطمه رحلت کرد و دفن شد و شما در موقع مردنش حاضر نشدید، نماز بر جنازه‏اش نگذاشتید و قبر او را هم نمیدانید!! آنگاه زعماى قوم گفتند: گروهى از زنان مسلمان را احضار کنید که این قبرها را بشکافند تا جنازه فاطمه را بدست بیاوریم و بر بدن او نماز بخوانیم و قبرش را زیارت کنیم.

هنگامى که این توطئه بگوش حضرت على بن ابى طالب علیه السّلام رسید آن حضرت در حالى که: خشمناک، چشمان مبارکش سرخ، رگهاى گردنش پر، قباى زرد رنگى پوشیده بود که آن را در موقع غضب و ناراحتى میپوشید و تکیه بر ذو الفقار کرده بود آمد تا وارد بقیع شد. شخصى در میان مردم رفت و گفت: این على بن ابى طالب است که با این حالت آمده است. على قسم میخورد که اگر یک سنگ از این قبور جابجا شود شمشیر را در میان همه شما بگذارد و تا آخرین نفر شما را نابود نماید.
عمر و یارانش با حضرت امیر علیه السّلام ملاقات نمود و گفت:
یا ابا الحسن! چه منظورى دارى؟ بخدا قسم ما قبر حضرت فاطمه را میشکافیم و بر جنازه‏اش نماز میگذاریم.
حضرت امیر لباسهاى وى را گرفت و او را از جاى برکند و بر زمین زد و فرمود:
یا بن السوداء! من حق (یعنى مقام خلافت) خود را بدین جهت از دست‏ دادم که مبادا مردم از دین خویشتن برگردند. اما در باره قبر فاطمه: بحق آن خدائى که جان على در دست قدرت او است اگر تو و یارانت راجع باین قبرها عملى انجام دهید زمین را از خون شما سیراب خواهم کرد. عمر! از این خیال درگذر.
پس از عمر ابو بکر با حضرت امیر ملاقات نمود و گفت:
یا ابا الحسن! تو را بحق پیغمبر اسلام و آن کسى که بالاى عرش است قسم میدهم که از عمر دست بردارى، زیرا ما از انجام دادن عملى که تو نمیپسندى خوددارى مینمائیم.
راوى میگوید: على علیه السّلام عمر را رها کرد و مردم پراکنده شدند

زندگانى حضرت زهرا علیها السلام(نجفى)، ص: 180-181

 




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : چهارشنبه 91 اسفند 30 :: 9:11 عصر :: توسط : ابوعلی

سال تحویل

مطلبی را در سایت اسلام شناسی دیدم که برای خودم جذاب بود  در اینجا ذکر کردم که دوستان هم استفاده ببرند

ما شب مبعث را تبریک میگوئیم بخاطر اینکه خداوند متعال وجود مقدس رحمة للعالمین را برای نجات بشریت مبعوث نمود پیامبری که بفرمایش امیرالمومنین علیه السلام میلادش عزیز و گرامی بود

ما در روز غدیر  تبریک میگوئیم بخاطر اینکه خداوند متعال بواسطه ولایت حضرت علی امیرالمومنین  علیه السلام  دین ما را کامل کرد  ونعمت را بر ما تمام کرد

اگر شب قدر شب مبارکی است بخاطر اینست که در این شب قرآن نازل شده است و طبق فرمایش مرحوم علامه طباطبائی قدس الله نفسه الزکیة منظور از مبارک بودن آن شب این است

که ظرفیت خیر کثیری را داشت چون برکت به معنای خیر کثیر است و قرآن خیر کثیری است که در آن شب نازل گشت

اگر شب و روز جمعه با خیر و برکت است بخاطر اینست که درهای رحمت الهی بروی بندگان باز است

اما موقع تحویل سال چه واقعه عظیمی رخ داده است یا چه خیر کثیری محقق شده است یعنی برای اینکه زمین

در حرکت انتقالی خود یک دور کامل به دور خورشید زده است بهم تبریک بگوئیم 

سیزده روز بلکه بیشتر وقتی بهمدیگر میرسیم بگوئیم تحویل سال ( یکدور کامل زمین به دور خورشید ) مبارک باد

تازه عده ای هم پیشاپیش تبریک بگویند آغاز سال را یعنی همان حرکت انتقالی را

پس بیائیم حرکت وضعی زمین که بدور محور خودش می چرخد و به حرکت روزانه معروف است را نیز تبریک بگوئیم

چون بیشتر با اسم نوروز مناسبت دارد و با آن دعایی که مرحوم محدث قمی رحمة الله علیه 

از غیر کتب مشهوره نقل کرده اند هماهنگی دارد (یا مدبر اللیل و النهار )

زیرا در حرکت وضعی، زمین هر 23 ساعت و 56 دقیقه یکدور دور خودش می چرخد و این حرکت از شرق به غرب

است که سبب پیدایش شب و روز میشود آنهم شب و روز نو که با روزهای قبل فرق دارد

پس باید هر روز بهم مبارک باد گوئیم 

و اما از کارهای بیهوده دیگر اینکه موقع تحویل سال کارهایی را ترک میکنند که مبادا تا آخر سال مشغول آن کار شوند یادم هست در یکسالی موقع

تحویل سال مرا فرستادند برای تهیه نان در صف نانوائی و می گفتند بنده خدا سجاد دیگه تا آخر سال باید برود در صف نانوائی

ولی غافل از اینکه این چیزها مؤثر نیستند بلکه خداوند متعال مؤثر علی الاطلاق است

اهمیت دادن به سفره هفت سین (که حتما باید 7تا باشد و گرنه قبول نیست) و در انتظار نشستن 

خود را به آب و آتش زدن برای رفتن به حرم امام یا امامزاده علیهم السلام برای درک تحویل سال که گویا شب و روز

قدر و شب نوشتن مقدرات است

بجای اینکه نصف دوم شب را( که در روایات روی آن تاکید شده است ) برخیزیم و ندای منادی در شب را لبیک

بگوئیم می خوابیم و ساعت 9 و18 دقیقه و 19 ثانیه فلان روز را مثلا دست به دعا بر می داریم 

راستی اگر نوروز بر فرض از این ساعت شروع بشود اگر شخصی به استحباب روزه این روز بخواهد عمل کند چه کند اگر بخواهد قبل از طلوع فجر نیت کند که هنوز تحویل سال 

نشده است پس باید از ساعت 9 و 18 دقیقه نیت کند که در این صورت کسی این حرف را قائل نشده و کسی تا بحال اینطور روزه نگرفته 

 و هَلُّم جَرّا

راستی فأین تذهبون

منبع سایت اسلام شناسی




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : جمعه 91 اسفند 25 :: 3:5 عصر :: توسط : ابوعلی

 

ضرورت ترک آداب جاهلی

 

وقال (امیر المومنین) علیه السلام وقد لقیه عند مسیره إلی الشام

 دهاقین  الأنبار، فترجّلوا له  واشتدّوا بین یدیه 

فقال: مَا هذَا الَّذِی صَنَعْتُمُوهُ؟ فقالوا: خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا.

فقال علیه السلام: وَاللهِ مَا یَنْتَفِعُ بِهذَا أُمَرَاؤُکُمْ! وَإِنَّکُمْ لَتَشُقُّونَ 

 عَلَی أَنْفُسِکْمْ  فِی دُنْیَاکُمْ، وَتَشْقَوْنَ  بِهِ فِی آخِرَتِکُمْ،

وَمَا أخْسرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ، وَأَرْبَحَ الدَّعَةَ  مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّارِ!

و درود خدا بر او فرمود: در سر راه صفین دهقانان شهر انبار تا امام را دیدند پیاده شدند، و پیشاپیش آن حضرت می‏دویدند، فرمود چرا چنین می‏کنید؟ گفتند عادتی است که پادشاهان خود را احترام می‏کردیم، فرمود: بخدا سوگند! که امیران شما از این کار سودی نبردند، و شما در دنیا با آن خود را به زحمت می‏افکنید، و در آخرت دچار رنج و زحمت می‏گردید، و چه زیانبار است رنجی که عذاب در پی آن باشد، و چه سودمند است آسایشی که با آن امان از آتش جهنم باشد.

حکمت 37 نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی

آنان که (از روی حس ملیت گرایی و نژاد پرستی)می گویند اسلام و اهل بیت علیهم السلام برخی آداب جاهلی و شرک آمیز را تأیید کرده اند باید  

بدانند که:

به سختی افتادن و خرج کردن اموال و اوقات در راه آداب جاهلی و سلاطین از خدا بی خبر، هر آینه سختی دنیا همراه با عذاب آخرت است و ترک آداب و رسوم خرافی و ترک دنباله روی از رسوم باستانی مورد نهی الهی آسایش دنیا و ایمنی از عذاب آخرت را در پی خواهد داشت.

جای بسی تعجب است که قائل شویم امیر المومنین علیه السلام از دویدن مردم در مقابل خودش که امام بر حق از جانب الله است نهی بفرماید ولی آداب جمشیدی و رسوم اصحاب رسّ را تأیید بنماید ، هرگز چنین نخواهد بود؛ پس خوب بیاندیش ای عزیز و از برای دین و انسانیت و شرف و حریت خود بیشتر ارزش قائل باش.

اما حیف و صد حیف که از امیرالمومنین فقط به نام او اکتفا کرده ایم و به راه و مسلک او اعتنائی نمی کنیم چرا که نفس اماره ما را به پیروی از آباء و اجداد مان سوق می دهند و شیطان با هزاران حیله اعمالمان را زینت می کند و برایمان جلوه می دهد تا جایی که برای به اثبات رساندن مطلبی باطل به توجیهات واهی تن در دهیم و به ملیت و نژاد و قومیت و سلاطین قبل ، خود را شادمان کنیم و برای این کار عیدی هم  به پا داشته و با سروری کاذب خود را مشغول سازیم.

ای کاش می دانستیم علی کیست و غدیر چیست ؟!؟!...

 




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : جمعه 91 اسفند 18 :: 1:34 عصر :: توسط : ابوعلی

 

یا زهراء

دخترم فاطمه بعد از من مظلوم واقع شده

در کتاب: امالى مینگارد: موقعى که وفات پیغمبر عظیم الشأن اسلام صلى اللَّه علیه و آله و سلم نزدیک گردید آن حضرت بقدرى گریست که ریش مبارکش تر شد.

گفته شد: یا رسول اللَّه! چرا گریه میکنى؟

فرمود: براى ذریه و فرزندانم و آن ستمهائى که از ستمکاران امتم بعد از من به ایشان میرسد میگریم. گویا: میبینم دخترم فاطمه زهراء بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا میزند: یا ابتاه! احدى از امت من بفریاد او نمیرسد.

وقتى فاطمه اطهر این مطلب را شنید گریان شد. پیغمبر اکرم به وى فرمود:
اى دختر عزیزم! گریان مباش! فاطمه گفت: پدر جان! من براى ظلم‏هائى که بعد از تو خواهم دید گریه نمیکنم، بلکه بعلت مفارقت تو اشک میریزم.
پیغمبر اعظم فرمود: اى دختر محمّد! مژده باد تو را! زیرا تو اولین کسى هستى که در میان اهل بیتم بمن ملحق خواهى شد

 




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : چهارشنبه 91 اسفند 16 :: 11:54 صبح :: توسط : ابوعلی

 

 

 

برای دانلود برنامه کلیک کنیدکلیک کنید




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : جمعه 91 بهمن 27 :: 8:18 عصر :: توسط : ابوعلی

اجمالى از تاریخ ادیان‏

مطمئن‏ترین راه در تحقیق اجمالى تاریخ پیدایش ادیان که از نظر دینى مى‏توان به‏ آن اعتماد نمود، قرآن کریم است، زیرا قرآن از هر گونه خطا و اشتباه و اعمال تعصب و غرض‏رانى منزه و مبراست. قرآن مجید اجمالًا به بیان آن مى‏پردازد و مى‏فرماید:

دین خدا که همان دین اسلام است‏ «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ»[ آل عمران، آیه 19] از نخستین روز پیدایش بشر، همراه وى بوده است، زیرا چنان که در قرآن کریم تصریح شده، نسل کنونى بشر به دو نفر مرد و زن منتهى است که در قرآن کریم مرد به نام «آدم» نامیده شده است. و آدم پیغمبر بوده و وحى‏هاى آسمانى به وى نازل مى‏شده است. دین «آدم» بسیار ساده و مشتمل بر کلیاتى چند بوده، مانند این که مردم باید در یاد خدا باشند و به همدیگر، خاصه به والدین، احسان و نیکى کنند و از فساد و قتل و کارهاى زشت، دورى نمایند.

پس از آدم و همسرش، فرزندانشان روزگارى با نهایت سادگى بدون اختلاف مى‏گذرانیدند، چون روز به روز شماره افراد افزوده مى‏شد کم‏کم دور یکدیگر جمع شده و زندگى دسته‏جمعى را تشکیل دادند. در این حال شیوه زندگى را به تدریج مى‏آموختند و خود را به حد نیّت نزدیک‏تر مى‏ساختند، چون شماره مردم رو به فزونى گذاشت، به قبایل مختلف تقسیم شدند و در هر قبیله نیز بزرگانى یافت مى‏شدند که افراد قبیله به آنان احترام مى‏گذاشتند. و حتى پس از مرگ نیز مجسمه‏هاى ایشان را مى‏ساختند و مورد ستایش قرار مى‏دادند، و از همین روزگار بت‏پرستى در میان مردم رواج گرفت. چنان که در اخبار پیشوایان دینى وارد شده، پیدایش «بت‏پرستى» از این راه بوده است و تاریخ بت‏پرستى نیز همین مطلب را تأیید مى‏نماید. کم‏کم در اثر اجحافاتى که اقویا به ضعفا مى‏نمودند، اختلافاتى بین مردم پیدا شد ... این مسائل و اختلاف‏هاى اتفاقى، علت کشمکش‏هاى گوناگون زندگى گردید.

پیدایش این اختلاف که بشر را از راه سعادت منحرف ساخته و به سوى بدبختى و هلاکت مى‏کشانید، سبب شد که خداى مهربان پیغمبرانى را برانگیخت و با ایشان کتاب آسمانى را که اختلافات بشر را حل و فصل مى‏نمود، فرستاد چنان که خداى متعال در کلام خود مى‏فرماید:

«کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ»؛[بقره، آیه 213]

دین اسلام‏

آیین پاک اسلام، آخرین دین آسمانى است و به همین جهت کامل‏ترین ادیان مى‏باشد. با آمدن این دین، ادیان قبلى منسوخ شده است، زیرا که با وجود «کامل» نیازى به «ناقص» نمى‏باشد.

دین اسلام به وسیله پیغمبر گرامى ما حضرت محمد بن عبداللّه صلى الله علیه و آله براى بشر فرستاده شده است. این در رستگارى و سعادت هنگامى به روى جهانیان گشوده شد که جامعه‏هاى انسانى دوره‏هاى خامى و ناتوانى فکرى خود را گذرانیده و براى به دست آوردن کمال انسانیّت آماده شده و شایستگى دریافت معارف و مطالب عالى و بلند پایه الهى و به کار بستن آن‏ها را به دست آورده بودند.

از این رو، اسلام حقایق و معارفى را که در خور فهم انسان واقع بین است و نیز اخلاق پسندیده‏اى را که امتیاز انسان به آن است و دستورهایى را که به همه کارهاى زندگى فردى و اجتماعى انسان سرو سامان مى‏دهد، براى بشر آورده و او را به انجام آن‏ها توصیه مى‏کند.

از این جهت دین اسلام، دینى است جهانى و همیشگى و یک سلسله امور اعتقادى و مقررات اخلاقى و عملى است که به کار بستن آن‏ها سعادت و نیکبختى‏ انسان را در دنیا و آخرت تأمین مى‏کند. مقررات دین اسلام طورى است که هر فردى از افراد بشر و هر جامعه‏اى از جامعه‏هاى انسانى که آن‏ها را به کار بندد بهترین شرایط زندگى و مترقى‏ترین کمال انسانى برایش فراهم خواهد شد.

دین اسلام آثار نیکوى خود را به طور مساوى به همه کس و هر جامعه‏اى مى‏بخشد و بزرگ و کوچک، دانا و نادان، مرد و زن، سفید پوست و سیاه پوست، شرقى و غربى، بدون تفاوت مى‏توانند از فواید و مزایاى این آیین پاک برخوردار شوند و نیازمندى‏هاى خود را به نحو احسن و اکمل رفع نمایند، زیرا دین اسلام معارف و مقررات خود را روى پایه آفرینش گذاشته و نیازمندى‏هاى انسان را منظور داشته به رفع آن‏ها مى‏پردازد و فطرت و ساختمان انسان نیز در همه افراد مختلف و نژادهاى متفاوت و زمان‏ها یک‏سان است، زیرا بدیهى است که جامعه انسانى از خاور گرفه تا باختر، یک خانواده نوعى است. یعنى همه از نوع انسانند و بزرگ و کوچک، مرد و زن، دانا و نادان، سفید پوست و سیاه پوست و ... اعضا و افراد این خانواده هستند و در اصول و ارکان ساختمان انسانى شریکند و نیازمندى‏هاى افراد مختلف و نژادهاى متفاوت، مشابه است و آیندگان بشر نیز فرزندان و زادگان همین خانواده‏اند و قطعاً وارث حوایج و نیازمندى‏هاى اینان مى‏باشند.

در نتیجه، اسلام آیینى است که به رفع نیازمندى‏هاى واقعى و فطرى انسان مى‏پردازد و براى همه کافى و براى همیشه زنده خواهد بود.

به همین سبب خداى متعال اسلام را دین فطرى مى‏نامد و مردم را به زنده نگاه‏داشتن فطرت انسانى دعوت مى‏نماید و بزرگان دین فرموده‏اند اسلام دینى است آسان که به انسان سخت‏گیرى نمى‏کند.

همان‏طور که دین، نسبت به روش‏هاى اجتماعى دیگر موقعیت ممتازى دارد، اسلام نیز در میان سایر ادیان موقعیت ممتازى را دارا مى‏باشد. از این روى، اسلام از هر روش دیگرى به حال جامعه بشرى، سودمندتر است. این حقیقت با یک سنجش‏ بین اسلام و دیگران و نیز با روش‏هاى اجتماعى دیگر، روشن مى‏شود.

تعالیم اسلام، ص: 51الی55

 




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : چهارشنبه 91 بهمن 4 :: 3:15 عصر :: توسط : ابوعلی
<   1   2   3   4   5   >>   >   
درباره وبلاگ
هدف از بر پایی این وب آشنایی با اهداف و روش های اهل بیت عصمت و طهارت و بیان علوم ومعارف اسلامی است . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در ضمن این وبلاگ پاسخگوی سوالات دینی شماست سوالات خود را به واسطه ایمیل یا در قسمت نظرات در میان بگذارید در اولین فرصت جوابتان داده می شود. با آرزوی موفقیت روز افزون برای دوستداران ائمه معصومین علیهم السلام .
آخرین مطالب
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 288764