سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
►▌ علوم و معارف اسلامی ▌ ◄
 
 

بیست و ششم رجب:وفات حضرت ابوطالب علیه السلام پدرامیرالمومنین علیه السلام

چون سال دهم‏  از بعثت‏ درآمد ابو طالب بیمار شد و در آن بیمارى کسان و خویشان خود را طلبید و آن حضرت بر بالین عمش نشسته بود، گفت: اجل من نزدیک رسیده و من به عالم آخرت مى‏روم، حالا صحبت مرا غنیمت دانید و آنچه وصیت مى‏کنم شما را بر آن موجب عمل نمائید تا در دنیا معمور و در عقبى مسرور باشید.

احباب به گریه درآمدند و خویشان جزع و بى‏قرارى آغاز کردند. ابو طالب گفت: اى خویشان و اى حاضران! گریه را بگذارید و گوش به سخن من در آرید، وصیت مى‏کنم شما را به متابعت این سیّد و سرور و این برگزیده خداى اکبر، فرمان محمّد ببرید و از متابعت او سر متابید تا در روز بازار آخرت فرومانده و نزد خداوند زمین و آسمان شرمنده نباشید. رسول- صلّى اللّه علیه و آله- دست ابو طالب را گرفت و گفت: اى عم‏ مهربان! خداى ترا جزاى خیر دهاد! در حالت صغر سن کفایت مهم من کردى و در حین کبر سن محافظت من نمودى و حالا که به لقاء حق متوجه شده‏اى سفارش من مى‏کنى و غم من در چنین محل مى‏خورى. انّک اعظم النّاس علىّ حقّا و احسنهم عندی یدا:یعنى: دست حمایت تو بر من اعظم است و بیش از جد بزرگوار و پدر و باقى خویشان بر من حق دارى.

دیگر آن حضرت کلمه شهادتین تلقین مى‏کرد و ابو طالب مى‏گفت. در این محل ابو لهب و ابو جهل و باقى کفار قریش حاضر بودند، فریاد برآوردند و آه و فغان به آسمان رسانیدند که اى ابو طالب! از این سراچه دنیا مى‏روى و ما را و محمد را به یکدیگر مى‏گذارى، توقع از تو داریم و در چنین محل استدعا مى‏نمائیم که از روى راستى و انصاف سخن گوئى و عداوت و خشونت که میان ما و محمد است بر طرف سازى. ابو طالب گفت: اى قوم! طریق انصاف و شیوه راستى آن است که متابعت محمد کنید و هر چه گوید و فرماید از آن تجاوز منمائید. بعد از آن چند بیت انشاء کرد که یک بیت از آن این است، بیت:   

لقد علمت بانّ دین محمّد       من خیر ادیان البرّیة دینا

این بگفت و از سراچه دنیا به منزل دار القرار عقبى رحلت کرد. بعد از آن على مرتضى او را غسل داد و آن حضرت بر سر او ایستاده بود شرایط تجهیز و تکفین به جاى آورد و به همراهى جنازه رفت و از فراق عم خود بسیار گریست و او را دفن کردند.
و چون رسول به خانه آمد سه روز از فراق عم خود از خانه بیرون نیامد و به مردم آمیزش و الفت نکرد.

آثار الأحمدى، الأسترآبادی ص : 109




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : یکشنبه 91 خرداد 28 :: 11:31 صبح :: توسط : ابوعلی

زهرا بیا به بغداد زندانیت شد آزاد                 زندانی غریبت زیرشکنجه جان داد

**ای مادر امامت، زهراسرت سلامت**

آخر کنار  زندان حق نبی ادا شد                  در  زیر  تازیانه  فرزند او فدا   شد

**ای مادر امامت، زهراسرت سلامت **

احتجاج و مناظره امام کاظم علیه السلام با هارون

موسى بن جعفر علیه السّلام فرمود: وقتى مرا پیش هارون بردند، سلام کردم جواب داده گفت: موسى بن جعفر! دو خلیفه در یک مملکت براى هر دو خراج ببرند.  گفتم: ترا به خدا می سپارم از اینکه من و خود را گناهکار کنى و سخن بیهوده دشمنان ما را در مورد ما بپذیرى تو خود میدانى از وقتى که پیامبر از دنیا رفت خیلى دروغ بر ما بستند. اگر صلاح بدانى با این خویشاوندى که نسبت به پیامبر اکرم دارى اجازه بدهى حدیثى که پدرم از آباء خود از جدم پیامبر اکرم نقل کرده برایت نقل کنم، گفت اجازه دادم.

گفتم: پدرم از آباء کرام خود از جدم پیامبر اکرم نقل کرد که : خویشاوند وقتى به خویشاوند برسد و دست در دست یک دیگر گذارند علاقه خویشاوندى بهیجان‏ در مى‏آید اکنون دست خود را بمن بده فدایت شوم، هارون گفت جلو بیا.
من نزدیک رفتم دست مرا گرفت و مرا پیش کشید و مدتى در آغوش داشت بعد رها کرد گفت: موسى بنشین دیگر ناراحت نباش بتو کارى ندارم، دیدم اشک از چشمانش میریزد سر بزیر انداختم. 
گفت: راست گفتى و

برای مطالعه متن کامل به ادامه مطلب بروید     

 ادامه مطلب...


موضوع مطلب :


ارسال شده در تاریخ : شنبه 91 خرداد 27 :: 5:1 عصر :: توسط : ابوعلی

حجاب

اشکال به حجاب

یک ایراد دیگر که بر حجاب گرفته‏اند این است که ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاقها و التهابها مى‏افزاید و طبق اصل «الْانْسانُ حَریصٌ عَلى‏ ما مُنِعَ مِنْهُ» حرص و ولع نسبت به اعمال جنسى را در زن و مرد بیشتر مى‏کند. به علاوه، سرکوب کردن غرایز موجب انواع اختلالهاى روانى و بیماریهاى روحى مى‏گردد.

در روانشناسى جدید و مخصوصاً در مکتب روانکاوى فروید روى محرومیتها و ناکامیها بسیار تکیه شده است. فروید مى‏گوید ناکامیها معلول قیود اجتماعى است، و پیشنهاد مى‏کند که تا ممکن است باید غریزه را آزاد گذاشت تا ناکامى و عوارض ناشى از آن پیش نیاید.

برتراند راسل در صفحه 69 و 70 (ترجمه فارسى) کتاب جهانى که من مى‏شناسم مى‏گوید:

«اثر معمولى تحریم، عبارت از تحریک حس کنجکاوى عمومى است. و این تأثیر، هم در مورد ادبیات مستهجن و هم در موارد دیگر مصداق پیدا مى‏کند ... اکنون براى اثر تحریم مثالى مى‏زنم: فیلسوف یونانى «امپدکل» جویدن برگهاى شجرة الغار را خیلى شرم‏آور و زشت مى‏پنداشت. او همیشه جزع و فزع مى‏کرد از اینکه باید ده‏

هزار سال به علت جویدن برگ درخت غار در ظلمات خارجى (دوزخ) به سر برد.

هیچ وقت مرا از جویدن برگ غار نهى نکرده‏اند و من هم تاکنون برگ چنین درختى را نجویده‏ام ولى به «امپد کل» تلقین شده بود که نباید این کار را بکند و او هم برگ درخت غار را جوید.».

سپس در جواب این سؤال که «آیا شما عقیده دارید انتشار موضوعهاى منافى عفّت علاقه مردم را به آنها زیاد نمى‏کند؟» جواب مى‏دهد:

«علاقه مردم نسبت بدانها نقصان مى‏یابد. فرض کنید چاپ و انتشار کارت پستال‏هاى منافى عفت مجاز و آزاد گردد. اگر چنین چیزى بشود این اوراق براى مدت یک سال یا دو سال مورد استقبال واقع شده سپس مردم از آن خسته مى‏شوند و دیگر کسى حتى به آنها نگاه هم نخواهد کرد.».

پاسخ این ایراد این است که درست است که ناکامى، بالخصوص ناکامى جنسى، عوارض وخیم و ناگوارى دارد و مبارزه با اقتضاى غرایز در حدودى که مورد نیاز طبیعت است غلط است، ولى برداشتن قیود اجتماعى مشکل را حل نمى‏کند بلکه بر آن مى‏افزاید.

در مورد غریزه جنسى و برخى غرایز دیگر برداشتن قیود، عشق به مفهوم واقعى را مى‏میراند ولى طبیعت را هرزه و بى‏بند و بار مى‏کند. در این مورد هرچه عرضه بیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش مى‏یابد.

اینکه راسل مى‏گوید: «اگر پخش عکسهاى منافى عفت مجاز بشود پس از مدتى مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند کرد» درباره یک عکس بالخصوص و یک نوع بى‏عفتى بالخصوص صادق است، ولى در مورد مطلق بى‏عفتى‏ها صادق نیست یعنى از یک نوع خاص بى‏عفتى خستگى پیدا مى‏شود ولى نه بدین معنى که تمایل به عفاف جانشین آن شود بلکه بدین معنى که آتش و عطش روحى زبانه مى‏کشد و نوعى دیگر را تقاضا مى‏کند؛ و این تقاضاها هرگز تمام شدنى نیست.

خود راسل در کتاب زناشویى و اخلاق اعتراف مى‏کند که عطش روحى در مسائل جنسى غیر از حرارت جسمى است. آنچه با ارضاء تسکین مى‏یابد حرارت جسمى‏ است نه عطش روحى.

بدین نکته باید توجه کرد که آزادى در مسائل جنسى سبب شعله‏ور شدن شهوات به صورت حرص و آز مى‏گردد، از نوع حرص و آزهایى که در صاحبان حرمسراهاى رومى و ایرانى و عرب سراغ داریم. ولى ممنوعیت و حریم، نیروى عشق و تغزّل و تخیّل را به صورت یک احساس عالى و رقیق و لطیف و انسانى تحریک مى‏کند و رشد مى‏دهد و تنها در این هنگام است که مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداعها و فلسفه‏ها مى‏گردد.

مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏19، ص: 455 تا 457 




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 91 خرداد 25 :: 9:41 صبح :: توسط : ابوعلی

پیشگویی از ولادت امیرالمومنین

به سند معتبر از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده است که: فاطمه بنت اسد مادر حضرت امیر المؤمنین على علیه السّلام به نزد ابو طالب علیه السّلام آمد و او را بشارت داد به ولادت حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، و غرایب بسیار نقل کرد، ابو طالب گفت: سى سال صبر کن که براى تو هم فرزندى به هم خواهد رسید که مثل این فرزند باشد در همه کمالات به غیر از پیغمبرى .

و شیخ کلینى به سند معتبر دیگر از آن حضرت روایت کرده است: در هنگام ولادت حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فاطمه بنت اسد نزد آمنه حاضر بود، پس یکى از ایشان به دیگرى گفت: آیا مى‏بینى آنچه من مى‏بینم؟ دیگرى گفت: چه مى‏بینى؟ گفت: این نور ساطع که ما بین مشرق و مغرب را فرا گرفته است، پس در این سخن بودند که ابو طالب علیه السّلام در آمد به‏ ایشان گفت: چه تعجّب دارید؟ فاطمه خبر آن نور را ذکر کرد، ابو طالب او را گفت:

مى‏خواهى تو را بشارتى دهم؟ گفت: بلى، ابو طالب گفت: از تو فرزندى به هم خواهد رسید که وصىّ این فرزند خواهد بود

جلاء العیون، المجلسی ،ص:73-74




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 91 خرداد 16 :: 5:55 صبح :: توسط : ابوعلی

ابن سینا

کلام ابن سینا در علّت ترس مردم از مرگ‏
شیخ الرّئیس أبو على سینا در رساله «الشّفآء مِن خَوف المَوت» راجع به حقیقت مرگ و علّت ترس از آن مطالبى دارد که ما عین ترجمه آنرا در اینجا مى‏آوریم:
«امّا کسیکه مردن را جاهل است و نمى‏داند که حقیقتش چیست، پس من براى او بیان مى‏کنم و روشن مى‏سازم که مرگ بیشتر از آن نیست که نفس انسانى آلات خود را که آنها را استعمال مى‏نمود ترک مى‏کند- و آن آلات همان اعضاى او هستند که مجموعه آنها را بدن مى‏نامند- همچنانکه شخص صنعتکار آلات کار خود را ترک مى‏کند.
چون نفس انسان جوهرى است غیر جسمانى، و عرض نیست و قبول فساد و خرابى نمى‏کند. و چون این جوهر از بدن مفارقت کند، باقى خواهد بود به بقائى که در خور اوست، و از کدورات عالم طبیعت صفا مى‏یابد و به سعادت تامّه خود نائل مى‏آید و ابداً راهى به زوال و فناء و انعدام او نیست. چون جوهر از آن حیث که جوهر است فانى نمى‏شود و ذاتش باطل نمى‏گردد، و آنچه باطل مى‏شود همان أعراض و خواصّ و نسبت‏ها و اضافات و امورى است که بین او و اجسام و رابطه بین آن دو مى‏باشد.
و امّا جوهر روحانى که ابداً قبول استحاله و دگرگونگى نمى‏کند و در ذات خود تغییر نمى‏یابد و فقط قبول کمالات و تمامیّت صورت خود را مى‏کند، پس چگونه تصوّر مى‏شود که معدوم گردد و متلاشى شود؟
و امّا کسى که از مرگ مى‏ترسد به علّت آنستکه نمى‏داند بازگشت او بسوى کجاست. یا آنکه گمان مى‏کند چون بدن او منحلّ شود و ترکیب آن باطل گردد، ذات او منحلّ شده و نفس و حقیقت او باطل میگردد. و به بقاء نفس خود جاهل است و کیفیّت معاد را نمیداند؛ بنابراین در واقع از مرگ نمى‏ترسد بلکه جاهل است به امرى که سزاوار است او را بداند. بنابراین علّت خوف او همان جهل اوست، و همین جهل است که علما را به طلب علم و سختى راه آن‏ واداشته و براى وصول به آن، لذّات جسم و راحت بدن را ترک کرده‏اند.» [1]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] « رسائل» شیخ الرّئیس، ص 339، رساله «الشّفآء من خَوف الموت»؛ و بنا به نقل کتاب «جشن نامه ابن سینا» ج 1 ص 219، عین عبارت بو على را که عربى است گرداگرد صندوقى برنزى که در روى بام مقبره او (که واقع در همدان است) مى‏باشد، به چهار دور نوشته‏اند
معاد شناسى، ج‏1، ص: 65 الی 67
  *** دوستان نظر یادتون نره ***



موضوع مطلب : کلام, ابن سینا, علّت, ترس, مردم, مرگ‏

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 91 خرداد 16 :: 1:26 صبح :: توسط : ابوعلی

روح الله الخمینی

یورش سهمگین استکبار جهانى بعداز ارتحال رهبر کبیر فقید انقلاب‏

هنوز آب غسل بر بدن و کفن قائد عظیم الشّأن رهبر کبیر و معظّم انقلاب اسلامى حضرت آیة الله خمینى قدّس الله سرّه الشّریف، خشک نشده بود که دیو استکبار جهانى و شیطان عظیم حیله‏گر همگانى، رخ نازیبایش را بر این ملّت نشان داد و با پنجه‏هاى قوىّ و استوارِ حیله و مکر و خدعه و کذب، بر این امّت تازه از زیر جنگ تحمیلى برخاسته که تازه میخواهد نفس آرامى بکشد، تسلّط یافت و گفت: اى پابرهنگانِ دنبال رو حاکم و ولىّ فقیهتان! اى مردمان بدون ثروت و شوکت، اى آزادگان وارسته که مدّت ده سال بر من لعنت فرستادید و مرگ باد گفتید، اینک چنان بدون سر و صدا با دستهاى خودتان نسلتان را قطع مینمایم که تا قرنها پدیده حیاتى شما خشکیده گردد، و در میان شما مردى به وجود نیاید و نتواند پا به عرصه حیات گذارد تا قیامى و اقدامى و لبّیکى گفته شود! و علیه متکبّران و مستکبران شعارى دهد، و اظهار زندگى بنماید! من اصل درخت و شجره را مى‏خشکانم، با فریب و خدعه‏اى که بر همه اهل عالم هویدا گردد!

من که باید هر ساله میلیاردها دلار صرف تجهیز آلات و ادوات جنگى بنمایم تا نگذارم دشمنم در برابرم بایستد، اینک با مقدارى مختصر از همان بودجه و هزینه، یک میلیون زن و هشتاد هزار مرد شما را عقیم میکنم، مردانتان را اخته و زنانتان را بى‏بار و بهره چون درختان آفت زده و صاعقه زده جنگلها بجاى مى‏گذارم. من با صندوق جهانى پول هر مرد شما و هر زن شما را که لوله‏هایش را ببندد، پنجهزار، ده هزار تا بیست هزار تومان میدهم و او جان و هستى و حیات و زندگیش را به من میفروشد.

حضرت آیة الله خمینى قدّس الله نفسه که حامى ضعفا و مستمندان و عائله‏مندان بود، و این قیام را براى رهائى این ملّت ستمدیده انجام داد میخواست بکلّى آب و برق و پزشک و نان و سائر ما یحتاج عمومى را براى فقرا مجّانى کند، و کلاسهاى تحصیل و ارتقاء به کمالات علمیّه و عملیّه را براى همگان رایگان گرداند، و حتّى فرموده بود بلیط اتوبوسها براى مستضعفان مجّانى باشد؛ اینک چنان هجومى بر این صنف بشود که ریشه‏اش فاسد گردد و تخمش ضایع شود.

اینک و اینجاست که باید این حمله و فریب بکار رود. در زمان طاغوت محمّد رضاى آریامهر، تبلیغ «فرزند کمتر، زندگى بهتر» صورتى بیش نبود و جدّى عملى نشد. زیرا محمد رضا پهلوى در تحت حکومت آمریکا بود، و افراد و ارتش و رعیّتش افراد و رعیّت آمریکا محسوب مى‏شدند، و قطع نسل آنها بصلاح آمریکا نبود. چون وجود دولت قوىّ در برابر روسیّه و کمونیست شوروى، هدف اصلى سیاست انگلیس در روى کار آوردن پدرش رضاخان پهلوى و سپس سیاست آنها با آمریکا معاً بود. و لهذا دیدیم در زمان آریامهر سربازان ایرانى را به نفع آمریکا براى جنگ بعضى از نواحى مانند ظِفار و غیره بدون اطّلاع خانواده شان میبردند. در آنصورت مقطوع النّسل ساختن رعیّت و ارتش ایران (خصوصاً که جمعیّت بمقدار فعلى که براى مستکبران وحشت خیز باشد نبوده است) مفید و منتج نتیجه نبود.

در دوران حکومت ولىّ فقیه، مردم ایران با عشق و آزادى، و نبرد با خصم، و توان شدید از جهت عِدّه و عُدّه: وَ أَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ عاشقانه به اسلام روى آوردند، سطح ازدواج و تکثیر اولاد بر اساس سنّت رسول الله بالا گرفت؛ مردان با تعدّد زوجات از مخدّرات شوهر کشته در نبرد و غیر آن، و پسران و دختران با ازدواج در حین بلوغ، و نسل رشد یافت و اعلان و اعلام ارتش بیست میلیونى سر داده شد. روى این جهات بود که آتش حسد و کینه در دل مخالفین اسلام و این نهضت قویم، روز به روز افروخته میگشت تا ناگاه به بهانه‏هاى واهى و گفتار بدون منطق بر اساس گفتار «مالتوس» که دویست سال است که مرده است، دست به از بین بردن جوانان ما به نام اسلام زدند.

دکتر حاج عبّاسعلى امیدى وفّقه الله که آناتومیکال و کینیکال پاتولوژیست وحید و عالیقدر استان خراسان و رئیس بانک خون استان مى‏باشد، و داراى آزمایشگاه تشخیص طبّى و آسیب شناسى است که به خدمات هماتولوژى، بیوشیمى، پارازیتولوژى، میکروبیولوژى، سرولوژى، هیستو پاتولوژى، سیتویاتولوژى اشتغال دارد، و از افراد مسلمان نماز گزار و متعهّد و خدوم به عالم اسلام و انقلاب است و خدمات ارزنده وى مشهود هر عالى و دانى مى‏باشد و سوابق محبّت و مودّت بین حقیر و جناب ایشان از قدیم الایّام برقرار است، روزى به او گفتم: شما با این علوم منحصره بخود، چرا در این سمینارها و مجالسى که براى تقطیع و عقیم نمودن ارحام و ریشه کن کردن نطفه مردان تشکیل مى‏دهند شرکت نمى‏نمائید؛ و آراء طبّى خود را شرح نمى‏دهید؟!

با کمال تأسّف گفت: آقا اصلًا ما را در این سمینارها و نشست‏ها راه نمى‏دهند!

و نیز میگفت: روزى جوانى برومند، هیکل دار، قوىّ البنیه در حدود سنّ سى سال نزد من آمد که چون لوله‏هاى خود را بسته بود و عارضه‏اى پیدا نموده بود علاجى کنم.

حقّاً من بر انسانیّت و قوّه و استعداد و سلامتى مزاج و زیبائى رخسار و هیکل نیکوى او تأسّف خوردم. آن جوان مى‏گفت: من براى اسلام و کمک به ولایت فقیه لوله‏هاى خود را بسته‏ام و دچار این دردها و عوارض و مشکلات شده‏ام. چون از هر طرف در نماز جمعه و جماعت و در جرائد و در رادیوها و تلویزیونها مطالبى را مى‏گویند و نشان میدهند که: یگانه جهاد مردان در راه خدا اینست که خود را وازِکتومى کنند.

رهبر کبیر و بنیان گذار جمهورى اسلامى در 19 شهر شوّال سنه 1409 هجریّه قمریّه رحلت نمودند، سه ماه و اندى بیش نگذشته بود که روزنامه «اطّلاعات» یکشنبه 16 شهر صفر 1410 (26 شهریور 1368) طىّ شماره 18852 اعلام کرد:

 «رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور: افزایش بى‏رویّه جمعیّت و تخریب بى‏ضابطه منابع طبیعى حیات انسان را تهدید مى‏کند.

دکتر منافى معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست کشور صبح دیروز در یک گفتگوى مطبوعاتى و رادیو تلویزیونى، برنامه‏هاى در دست اجرا و برنامه‏هاى آینده سازمان را تشریح کرد ...

وى سپس به عوامل نابودى محیط زیست اشاره کرد و گفت: توسعه بى‏رویّه و ازدیاد نا متناسب و لجام گسیخته جمعیّت و دخالت بى‏ضابطه انسان در طبیعت، حیات طبیعى و زندگى بشر را تهدید مى‏کند.»

این ابتداى امر بود و تا امروز که 28 محرّم الحرام 1415 است از جهت کمکهاى بى‏حساب صندوق جهانى و سازمان بین الملل و تبلیغات گسترده داخلى، مطلب را بجائى رسانیده‏اند که علاوه بر استعمال کاندوم، قرص، تزریق، نصب آى. یو. دى در رحمها و غیر ذلک از انواع عُقم موقّتى، تنها یک میلیون زن بارور را مقطوع النّسل نموده‏اند و هشتاد هزار مرد بارور را عقیم ساخته‏اند

                        رساله نکاحیه(کاهش جمعیت ضربه‏اى سهمگین بر پیکر مسلمین)، ص: 129 الی 132

                 *** دوستان نظر یادتون نره ***

 




موضوع مطلب : یورش, سهمگین, استکبار جهانى, ارتحال, رهبر کبیر, فقید انقلاب‏

ارسال شده در تاریخ : یکشنبه 91 خرداد 14 :: 4:10 عصر :: توسط : ابوعلی

بیانیه آیت الله وحید

حضرت آیت الله وحید خراسانی (دام ظله) در روز چهارشنبه 1391/3/3 در درس تفسیر در مسجد اعظم قم فرمودند: اهل علم، جوان‌های پاک فطرت و هرکس غیرت تشیع دارد همت کنید تا روز شهادت حضرت امام هادی علیه السلام این مملکت یکپارچه عزا شود.

برای مشاهده متن کامل به ادامه مطلب بروید         

 ادامه مطلب...


موضوع مطلب :


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 91 خرداد 4 :: 5:9 عصر :: توسط : ابوعلی
<   <<   6   7   8   9   10   >   
درباره وبلاگ
هدف از بر پایی این وب آشنایی با اهداف و روش های اهل بیت عصمت و طهارت و بیان علوم ومعارف اسلامی است . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در ضمن این وبلاگ پاسخگوی سوالات دینی شماست سوالات خود را به واسطه ایمیل یا در قسمت نظرات در میان بگذارید در اولین فرصت جوابتان داده می شود. با آرزوی موفقیت روز افزون برای دوستداران ائمه معصومین علیهم السلام .
آخرین مطالب
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 21
کل بازدیدها: 279886